حكم شرعى اين آب آن است كه در حال باريدن مانند آب جارى است كه به ملاقات با نجس منفعل نمىشود ، و چون بر چيز متنجس ببارد آن را طاهر مىكند . به «باران» نيز رجوع شود .
آب به بينى زدن
به عربى استنشاق . به اين واژه رجوع شود .
آبتنى كردن
شستشو كردن بدن . بدنشوئى با آب سرد . در حديث آمده كه آبتنى با آب سرد بيمارى را از ميان مىبرد و انقباض و گرفتگى را زايل مىسازد . خداوند به پيغمبرش حضرت ايوب فرمود : (هذا مغتسل بارد وشراب)و چون وى از آن آب سرد آبتنى كرد همه رنجها از او برطرف گرديد . (بحار:61/224)
آب جارى
آب روان ، اين آب اگر به مادّهاى غنى (مانند كر و قنات و چاه و چشمه) متصل باشد عاصميت دارد ، يعنى به ملاقات نجس منفعل و نجس نمىشود ، مگر اين كه اوصاف سه گانه آن: رنگ و بو و مزهاش تغيير كند .
آبجو
فوگان ، فقاع : شرابى كه از جو گيرند . از حضرت رضا (ع) روايت شده كه هر كس هنگامى كه چشمش به آبجو و شطرنج افتد حسين (ع) را ياد كند و يزيد و آل يزيد را لعنت نمايد خداوند گناهانش را محو سازد گرچه به شمار ستارگان آسمان باشد . على بن يقطين گويد : به امام موسى بن جعفر (ع) عرض كردم : نوعى آب جو در بازار ساخته و فروخته مىشود كه معلوم نيست چگونه و در چه وقت ساخته شده ، آيا نوشيدن آن جايز است ؟ فرمود: من آن را دوست ندارم (بحار: 44و66) . به «فقاع» نيز رجوع شود .
آب چاه
حكم شرعى اين آب در ادوار مختلف تاريخ فقه اسلام مورد اختلاف و محل بحث و خلاف بوده : فقهاء حنفى و اكثر فقهاء شيعه تا قبل از زمان مرحوم علامه حلى (ق ه) قائل به نجاست آب چاه بوده به مجرد ملاقات با نجس ، گرچه آب چاه به اندازه كر يا بيشتر باشد ، هر چند در كيفيت تطهير بستگى دارد به نجاستى كه در آن افتاده باشد . ديگر مذاهب سنت و همچنين فقهاء شيعه از زمان مرحوم علامه به بعد قائل به عاصميت آب چاه بوده و مىگويند : آب چاه مانند هر آبى كه داراى ماده باشد منفعل نمىشود مگر اين كه اوصاف ثلاثهاش بر اثر نجاست تغيير كند . و مىگويند : رواياتى كه دلالت دارند بر كشيدن آب چاه هنگام افتادن بعضى نجاسات در آن محمول به استحباب است و اين كار واجب نيست . قول سوم قول نگارنده است ، و آن اين كه روايات مشارٌاليها محمول به وجوب است ، اما نه به جهت نجاست آب به معنى معهود ، بلكه بدين سبب كه آب چاه غالباً به مصرف نوشيدن مىرسد ، و از جنبه بهداشتى چنين آبى بايستى نظافت كامل در آن رعايت شود لذا كشيدن مقدار آبى كه در روايات براى هر يك از نجاسات مقرر شده واجب است نه مستحب ، و حكم مبنى بر غالب است . جهت اطلاع بيشتر به اين نظريه و ادله آن به كتاب فقه استدلالى نگارنده رجوع شود .
آبِد
جاودانه . ج : آباد ، اُبود ، آبدون ، آبدين . فى حديث الحج : قال له (ص) سراقة بن مالك : ارأيت متعتنا هذه لعامنا هذا ام للابد ؟ قال (ص) : لا ، بل لابد الآبد . (كافى:4/246)
آب دادن
به عربى : سقى ، سقايت . اين كار در اسلام از كارهاى بسيار پسنديده و ممدوح به شمار آمده و ثوابهاى جزيل بر آن مقرر شده : از حضرت رسول (ص) نقل است كه فرمود : كسى كه مسلمانى را در جائى كه دسترسى به آب باشد آب دهد خداوند در برابر هر شربت آبى هفتاد هزار حسنه در نامه عملش ثبت نمايد و اگر در جائى مسلمان را آب دهد كه امكان دسترسى به آب نباشد ثواب او چون ثواب كسى باشد كه ده بنده را از فرزندان اسماعيل آزاد كرده باشد . و از آن حضرت رسيده كه بهترين صدقه آب دادن است . از ابن عباس روايت شده كه گفت : روزى مردى به نزد پيغمبر (ص) آمد و عرض كرد : يا رسول الله كدام عمل است كه چون آن را انجام دهم به