معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خُبر

واقف و آگاه شدن . دانستن چيزى پس از آزمون . آزمودن . قرآن از زبان خضر(ع) به موسى (ع) : (و كيف تصبر على ما لم تحط به خبراً) : چگونه تحمل كنى مطلب مبهمى را كه به كنه آن واقف نيستى (كهف:68) . (وقد احطنا بمالديه خبرا) : همانا ما از احوال وى (ذوالقرنين) كاملا واقفيم . (كهف:91)

خَبَر

آنچه باز گفته شود. ج : اخبار و اَخابير . از رسول اكرم (ص) آمده كه: «مرد نيك هميشه خبر نيك آورد و مرد بد خبر بد بازگو كند». (بحار:71/289) و در اصطلاح اصول فقه نقل قول و عمل و تقرير معصوم باشد و آن به اقسام: متواتر و مستفيض و واحد تقسيم گردد و واحد به اقسام: صحيح و حسن و موثق و ضعيف منقسم شود. خبر متواتر آنست كه جماعتى آن را نقل كرده باشند. بنحوى كه مفيد علم باشد. مستفيض آنكه در حد افاده علم نبود ولى راويانش در هر مرتبه زياده بر سه نفر باشند . خبر واحد آنكه به حد تواتر نرسد چه آنكه راويانش يكى باشد يا متعدد. صحيح آنست كه تمام رواة آن اثنى عشرى و مسلم العدالة و جامع الشرائط باشند.

خبر حسن آنكه سندش به وسيله رواة اثنى عشرى معصوم متصل شود لكن عدالت آنها يا بعضى از آنها به ثبوت نپيوسته باشد. موثق يا قوى آنكه همه رواتش مورد اعتماد باشند ولى يكى يا بيشتر از رواة آن غير اثنى عشرى باشد. ضعيف آنكه سلسله سندش شامل افراد ضعيف يا مطعون باشد.

به «حديث» نيز رجوع شود.

خَبَر

در اصطلاح نحو، جزء متمّ فايده، الاسم المجرد عن العوامل اللفظية مسندا به، او المؤوّل باسم كذلك.

خبر: جمله اى كه احتمال صدق و كذب در آن برود. مقابل انشاء.

خُبَراء

جِ خبير ، آگاهان به خصوصيات و جزئيات امر .

عن المسيح عيسى بن مريم (ع) قال : «خذوا الحق من اهل الباطل ولا تاخذوا الباطل من اهل الحق ، كونوا نقّاد الكلام ، فكم من ضلالة زخرفت بآية من كتاب الله كما زخرفت الدرهم من نحاس بالفضّه المموّهة ، النظر الى ذلك سواء ، و البصراء به خُبَراء» . (بحار:2/96)

خَبَرچين

آنكه كسب خبر كند و خبرى را از محلى به محلى ديگر يا از كسى به كسى ديگر برد. به «سخن چين» رجوع شود.

خبر مُتَواتِر

در اصطلاح علم اصول، خبرى را گويند كه جماعتى آن را نقل كرده باشند بنحوى كه مفيد علم باشد.

تواتر بر سه قسم است: لفظى، معنوى، اجمالى.

1 ـ تواتر لفظى آن تواتريست كه براى خبرى حاصل ميشود كه سلسله رواة آن را با لفظ معينى نقل كرده باشند چون خبر «انما الاعمال بالنيات».

2 ـ تواتر معنوى آن تواتريست كه از اخبار بسيار در وقايع متعدد بدست آيد كه با هم اختلاف دارند ليكن همه آنها بر قدر مشتركى از طريق التزام دلالت كنند كه آن قدر مشترك معلوم حاصل از خبر متواتر باشد اين نوع تواتر را تواتر معنوى مى گويند چون وقايع اميرالمؤمنين على (ع) كه دلالت بر شجاعت او ميكند گرچه هر موردى از موارد آن به درجه قطع نرسيده است.

3 ـ تواتر اجمالى: اگر در موردى كثرت اخبار بحدى باشد كه انسان علم حاصل كند بر اينكه بعض از آنها صحيح است چنين تواترى را تواتر اجمالى ميگويند.

خبر واحِد

خبر واحد (در اصطلاح اصوليين) خبرى است كه بسرحد تواتر نرسد، اعم از آنكه رواة آن كثير باشند يا قليل و شأن چنين خبرى آنست كه بنفسه افاده علم نكند مگر آنكه قراين ديگرى به آن منضم شود. بعضى را عقيدتست بر اينكه ضم قرائن ديگر به آن نيز افاده علم نميكند ولى قول آنها صحيح نيست: ـ در اينكه مسأله حجيت خبر واحد از اهم مسائل اصولى است شكى نيست چه بر مذاق و مشرب صحيح ملاك در مسأله اصولى آنست كه نتيجه

/ 2570