معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصحاب) نيز در محضر امام بودند در اين بين مردى خراسانى وارد شد و عرض كرد : يابن رسول الله شما مىدانيد كه من يكى از شيعيان شمايم كه از راه دور به قصد زيارت شما به اين ديار آمدهام و اكنون هزينه سفرم تمام شده نمىتوانم به وطن بازگردم جز اينكه شما كمكى به من كنيد . حضرت به سمت چپ و راست خود نگاهى كرد و فرمود : سخن برادرتان را شنيديد ؟ اين را بدانيد كه احسان آن است كه پيش از آنكه محتاج حاجت خويش را عرضه كند نيازش را برطرف سازى و اما آن بذل و بخششى كه پس از عرض حاجت باشد در حقيقت بهاى آبروى او خواهد بود كه وى شب را تا به صبح خوابش نبرد و بين اميد و نوميدى به خود بپيچد و نداند به چه كسى روى آورد و چون تصميم بگيرد كه حاجتش را به تو عرضه كند دلش در طپش باشد كه از تو پاسخ مثبت بشنود يا منفى ، گيرم كه تو در آن صورت توقعش برآورى فكر مىكنى به وى احسانى كردهاى ؟! . پيغمبر (ص) سوگند ياد كرده كه چنين كسى آنچه را كه از آبروى خود مايه نهاده ارزشش بيش از آنچه هست كه تو به وى دهى (هر چند گرانبها باشد) .

راوى گويد : پس از سخنان حضرت، اصحاب مبلغ پنج هزار درهم جمعآورى كردند و به وى دادند . نقل است كه مردى به نزد اميرالمؤمنين(ع) آمد وعرض كرد : يا اميرالمؤمنين با شما كارى دارم . حضرت فرمود : پيدا است كه مشكلى به تو روى آورده مشكلت را به روى زمين بنويس . وى نوشت «من بى نوا و تهيدستم» حضرت به قنبر فرمود : دو دست لباس به وى ده . آن مرد چهار بيت شعر به مضمون سپاس و قدردانى از لطف حضرت بسرود ، حضرت (چون دريافت كه وى مردى با كمال و آبرومند است) فرمود : صد دينار به وى دهيد ، شخصى كه از اين كار حضرت بسى شگفت زده شده بود گفت يا اميرالمؤمنين وى را بىنياز و توانگر ساختى! فرمود : از رسول خدا شنيدم كه فرمود : با هر كسى به مقتضاى شأن و لياقتش رفتار كنيد . سپس فرمود : عجب دارم از كسانى كه بردگان را به مال خويش مىخرند ولى آزاد مردان را به احسان خود نمىخرند ! و از آن حضرت رسيده كه اگر كسى در باره مسلمانى سخنى بگويد كه از آبروى او بكاهد خداوند (در قيامت) او را در طينت خبال (دوزخ) زندانى كند تا اينكه پاسخ دهد چرا چنين كارى كرده است ؟ امام صادق (ع) فرمود : كسى كه به گناه مسلمانى آگاه شود و آن را افشا كند و پنهانش نسازد و آمرزش آن را براى برادر دينيش از خدا نخواهد چنين كسى به منزله آنكس بود كه خود مرتكب آن گناه شده باشد و خداوند از جرم گنهكار در گذرد و كيفرش را همان ريختن آبرويش قرار دهد و وى هنگام مرگ دريابد كه خدا بزرگتر از آن است كه در آخرت نيز او را عقوبت كند . و فرمود : كسى كه از قول مسلمانى مطلبى بازگو كند كه بدين وسيله آبرويش را ببرد و او را از چشم مردم بيندازد خداوند او را از حمايت و سرپرستى خويش به دور دارد و در ولايت شيطان در آورد و شيطان نيز او را نپذيرد . (بحار:10 و 41 و 43 و 73 و 74 و 75 و 78 و 96 و نهج و غرر)

آب روان

در حديث آمده كه سه چيز ديده را جلا مىدهد : نگاه به سبزه و نگاه به آب روان و نگاه به چهره زيبا . از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده كه آن حضرت نهى نمود از ادرار كردن در آب روان . (بحار:59/239) از آن حضرت رسيده كه : آب روان را چيزى نجس نكند . (بحار:80/20)

آب زمزم

آب معروف از چاهى كه در مسجدالحرام واقع است . به «زمزم» رجوع شود .

آبسال

باغ، حديقه، باغچه .

آبِستن

هر مادينه از انسان و حيوان كه بچه در شكم دارد ، باردار ، بارور . عربى آن: حامل ، حُبْلى . اصل اين واژه «آپُسْتن» مركب است از پيشوند «آ» و دو كلمه «پُس» به معنى پسر ، و «تَن» كه معنى آن مىشود : پسر در تن ; كه در حقيقت فال نيك زدن است براى زن باردار به آوردن پسر . از سخنان اميرالمؤمنين (ع) (خطبه شماره 70) در نكوهش مردم عراق بدين سبب كه در جنگ صفين فريب معاويه خورده حكمين را بر آن حضرت تحميل نمودند ، چنين مىفرمايد : «اما بعد يا اهل العراق فانما انتم كالمرأة الحامل ، حملت ...» يعنى اى مردم عراق، شما به زن آبستنى مىمانيد كه پس از تحمل سختى دوران باردارى بچه خود را سقط كرده مرده بيندازد وشويش بميرد و بيوگى او به درازا كشد و سرانجام بيگانهترين اشخاص ميراث او را

/ 2570