معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(بحار:68/153 و 25/302 و 78/63) به «سالوس» نيز رجوع شود .

دين وفداكارى

در وصيت اميرالمؤمنين (ع) به اصحاب آمده كه فرمود: «قرآن در هر شب و روز هدايت ودر تاريكيهاى سخت نور است ، اگر جانتان به خطر افتد مالتان را فداى جانتان كنيد ولى اگر دينتان در معرض خطر قرار گرفت جانتان را فداى دين سازيد وبدانيد كه تباه كسى است كه دينش تباه باشد وغارت زده كسى است كه دينش به غارت رفته باشد ...». (بحار:68/212)

دين ومردم

امام حسين (ع) فرمود: «مردم بنده دنيايند ودين تنها به زبانشان جارى است، تا گاهى كه امور معاششان در سايه دين تامين است پيرامون آن مى چرخند و به محض اينكه خداوند آنها را به بوته آزمايش در آورد ديندار كم مى ماند». (بحار:78/117) به «مردم» نيز رجوع شود .

دين وهشيارى در آن

مفضل بن عمر گويد: «امام صادق (ع) به من فرمود: اگر يك حديث بدانى ومعنى آن را درك كنى به از آن بود كه ده حديث نقل كنى زيرا هر حقى را حقيقتى وهر مطلب را كه از منبع صحيحى برخيزد نورانيتى ويژه است» . سپس فرمود: «به خدا سوگند كه ما يكى از پيروان خويش را فقيه ودانشمند نشناسيم جز اينكه چون وى را به غلط اندازند غلط را درك كند ودچار اشتباه نگردد كه اميرالمؤمنين (ع) بر منبر كوفه هميفرمود: در آينده شبهاتى تاريك ومبهم پيش آيد وجز افراد بيدار هشيارى كه كاملا اشخاص را بشناسند وظاهرشان آنها را نفريبد وخود به كنارى زندگى كنند كه شناخته نگردند از آن شبهات نجات نيابد» . (بحار:51/112)

دينار

گويند اصل آن فارسى ودر اصل دنار به تشديد نون بوده وسپس به زبان عرب دينار شده وراغب در مفردات گفته:«اصل آن دين آر بوده كه مخفف شده است».

واحد پولى است كه در قديم از طلا وبه وزن يك مثقال بوده و در صدر اسلام از روم به بلاد اسلامى مى آمده ودر حدود سال 72 هـ ق در شام به نام اسلام سكه زده شد .

در دوران قاجار يك هزارم قران بوده است .

دينار شرعى كه گاه موضوع بعضى احكام است سه ربع مثقال معمولى است .

دينارويه

گياهى است داروئى وبرگ آن به كرفس ماند . به عربى حزاء گويند . به «حزاء» رجوع شود .

دَينوَرى

نسبت است به دينور ، شهرى از توابع جبل كه تا همدان بيست وچند فرسنگ فاصله دارد . دينورى ابوحنيفه ، به «ابوحنيفه» رجوع شود .

ديو

جن . شيطان وابليس ، شياطين الجنّ . نوعى از شياطين .

دِيوار

بنائى كه در اطراف خانه مى گذارند و بدان وى را محصور مى كنند . جدار ، حصار ، حائط .

ديوان

دفتر محاسبات . دفتر آمار اشياء يا اشخاص .

داوود رقى گويد: «به امام كاظم (ع) عرض كردم: آيا نام من در آن دفترى كه اسامى شيعه در آن است ونزد شما مى باشد موجود است» ؟ فرمود: «آرى . به خدا سوگند در ناموس مى باشد» .

ودر روايت حذيفه غفارى از امام مجتبى(ع) آمده كه: «حضرت چند ديوان به نزدش بود كه اسامى شيعه در آن بود ونام مرا وبرادر زاده ام كه با من بود ومن بى سواد بودم وبرادر زاده سواد داشت به ما نشان داد» .

(بحار:26/123)

/ 2570