معارف و معاریف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حساب كم مى شود .دو لب ديه كامل ويكى نصف ديه .زبان چون از بيخ بريده شود يا تمام مخارج حروف آن از بين برود ديه كامل است .از بين بردن همه بيست وهشت دندان ديه كامل دارد كه ششصد دينار در ازاى دوازده تاى جلو وچهارصد دينار در ازاى شانزده تاى عقب است .دو جانب فكّ زيرين ديه كامل را دارد .گردن چون شكسته شود ـ كه كج شود ـ ديه كامل را دارد .قطع نمودن يك دست نصف ديه و دو دست تمام ديه وبريدن تمام انگشتان دست ديه كامل را دارد ، قطع يك انگشت يكدهم ديه را دارد چه از دست وچه از پا .كندن ناخن ده دينار ديه آن است .كمر چون شكسته شود يا خم شود ديه كامل را دارد .قطع رگ نخاع ديه كامل را دارد .بريدن پستان زن هر يك نصف ديه را دارد .بريدن آلت تناسلى مرد چه از بيخ وچه تمامى سر آن ديه كامل را دارد .دو بيضه ديه كامل ويكى نصف ديه را دارد .دو لب فرج زن اگر بريده شود ديه اش كامل است .از ذكر ديه ساير اعضاء محض اختصار صرف نظر شد .از بين بردن عقل كسى يا شنوائى يا بينائى يا بويائى يا چشائى يا صداى كسى وهمچنين از بين بردن نظم ادرار كسى هر يك ديه كامل را دارد . (لمعه دمشقية) ودر شكستن استخوان عضوى ، خمس ديت آن عضو باشد . واگر بسته شود بى عيبى ، چهار خمس ديت وى بود . ودر موضحه هر عضوى ربع ديت شكستگى وى باشد .ودر هر عضوى كه جنايت كنند ـ چنانكه شل شود ـ چهار دانگ ديت وى بود . وحكم شكستگى را كه در وى بود همان حكم بود كه در سر باشد . وآن هشت نوع است:اولين ] را[ «حارصه» خوانند ، وآن آن بود كه پوست باز رود ، وخون روان شود ، در وى عشرعشر ديت وى بود .ودوم را «باضعه» خوانند ، وآن آن بود كه گوشت را بشكافد ، در وى خمس ده يك ديت وى بود .سوم را «نافذ» گويند ، وآن آن باشد كه از گوشت بگذرد ، در وى خمس عشر و عشرعشر ديت وى باشد .چهارم را «سمحاق» گويند ، وآن آن باشد كه به پوستى رسد كه ميان گوشت واستخوان باشد: بر وى دو خمس عشر ديت وى باشد .ودرين چهارگانه قصاص باشد . دليلش اجماع اين طائفه است .پنجم را «موضحه» گويند ، وآن آن بود كه استخوان را ظاهر ] كند[ در وى نصف عشر ديت باشد بلا خلاف ، ودر وى قصاص بود به اجماع .ششم را «هاشمه» خوانند . وآن آن بود كه استخوان بشكند ، در وى عشر ديت باشد.هفتم را «منقّله» گويند ، وآن آن بود كه با شكستگى استخوان محتاج آن گردد كه از موضعى به موضع ديگرش نقل كنند ، در وى عشر ديت ونصف عشر ديت باشد .هشتم را «مامومه» خوانند ، وآن آن باشد كه به ام الدماغ برسد ، يعنى: به جايگاه مغزش ، ودر وى ثلث ديت باشد بى خلاف .اما «جايفه» آن بود كه به اندرون برسد ، واين در تن باشد ، نه در سر .وطپانچه اى كه بر روى آزادى زنند ـ چنانكه سرخ شود ـ يك دينار ونيم لازم بود. واگر سبز شود يا سياه ، سه دينار بود . واگر بر تن بود نيمى از آنكه بر روى بود ، لازم آيد.