معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 ـ پادشاه در تنگناى كوه براى حفظ مردم از دستبرد و غارت يأجوج و مأجوج ، سدّى بنيان نهاد.

5 ـ اين سدّ تنها از سنگ و آجر ساخته نشد ، بلكه در آن آهن و مس نيز به كار رفت از اين رو سدّى بلند برآمد ، بدانسان كه غارتگران از دستبرد بدان عاجز آمدند.

6 ـ اين پادشاه به خداى و به آخرت ايمان داشت.

7 ـ پادشاهى دادگر بود و نسبت به رعيّت عطوفت داشت، و هنگام كشورگشائى و غلبه، قتل و كينه ورزى را اجازه نمى داد; از اين رو زمانى كه بر قومى در غرب چيره شد، پنداشتند كه او هم مانند ديگر كشورگشايان ، خون ريزى آغاز خواهد كرد ولى او بدين كار دست نبرد، بلكه به آنان گفت: «هيچ گونه بيمى پاكان شما در دل راه ندهند، و هر يك از شما كه عملى نيكو كند ، پاداش آن را خواهد يافت».

- با آنكه آن قوم ، بى ياور و دادرسى در چنگال قدرت او بودند، با ايشان شفقت كرد و به دادگرى و نيكوكارى دل آنان را بدست آورد.

8 ـ به مال آزمند نبود . زيرا هنگامى كه براى پى افكندن سدّ ، مردم خواستند به گردآورى مال پردازند ، از قبول آن امتناع كرد و گفت: «آنچه را خداى به من ارزانى داشته ، مرا از اموال شما بى نياز مى كند ;

لكن مرا به قوّت بازو يارى دهيد ، تا براى شما سدّى آهنين برارم» .

- و اما حديث:- وى به سن دوازده سالگى به حكومت تمامى روى زمين رسيد و سى سال دوران حكومتش بود.

- وى از مردم روم بود . پيغمبر نبود ، ولى بنده اى شايسته بود كه خدا را دوست مى داشت ; خدا نيز او را دوست مى داشت . خيرخواه خدا بود ; خدا نيز خير او را خواست . قوم خود را به خداپرستى و تقوى امر مى كرد پس او را ضربتى بر شاخ (يكسوى سرش) زدند . از آن پس روزگارى از آنها پنهان شد و سپس بازگشت. ضربتى ديگر بر شاخ ديگرش زدند (از اين رو او را ذو القرنين خواندند).

- خداوند ابر را در اختيارش قرار داد ، كه مركب او بود و اسباب و وسايل برايش فراهم نمود و نور را برايش منبسط كرد ، كه شب و روز نزد او يكسان بود.

- وى اوصاف آب حيات را شنيده بود ، كه هر كه از آن بنوشد تا صور اسرافيل زنده ماند . لذا در جستجوى آن برآمد ، تا به جائى رسيد كه در آنجا سيصد و شصت چشمه بود كه يكى از آنها آب زندگى بود. خضر يكى از همراهان او و در رأس سپاه او بود . تنها خضر بدان دست يافت و ذوالقرنين و ياران با دست تهى بازگشتند و آن چشمه در ظلمات بود. وى با حضرت ابراهيم همزمان بود و نخستين دو نفرى كه در روى زمين با هم مصافحه كردند ، او و ابراهيم بودند .

- شهر اسكندريّه را او بنا كرد و مسجدى عظيم در آن ساخت.

- در تاريخ نام او با ترديد اسكندر آمده . (بحار و تاريخ طبرسى و سفينة البحار) - و اما ابوالكلام آزاد ـ دانشمند مسلمان هندى ـ طبق قرائن و شواهدى او را كورش كبير پادشاه هخامنشى

/ 2570