معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پنداشته و گويد: «پس از آن كه كورش به تخت سلطنت نشست ، با پادشاه ليدى كه كرزوس نام داشت روبرو گرديد . مورّخين يونان عموما بر اين عقيده اند كه نخست كرزوس جنگ را آغاز كرد و كورش در حال دفاع بود . كورش در اين نبرد بر او پيروز گشت . ليدى در آسياى صغير، آناطولى (تركيه) قرار داشت . حكومت ليدى تحت الحمايه يونان بود . كورش با مردم آن سرزمين بگونه اى رفتار نمود كه آنان احساس نمى كردند آتش جنگى به ديار آنها كشيده شده است» . از نظر ابوالكلام اين سفر كه كورش به غرب كرده ، همان است كه در قرآن آمده (فاتّبع سببا حتّى اذا بلغ مغرب الشّمس) پس از آن كورش متوجه مشرق زمين شد . قبايل وحشى و عقب مانده «كيدروسيا» و «باكتريا» كه در نواحى مشرق سكونت داشتند ، سر به شورش برداشته بودند . كورش براى خواباندن فتنه به آنجا لشكر كشيد . مراد از «كيدروسيا» مكران و بلوچستان و «باكتريا» همان بلخ است و آيات (ثمّ اتبع سببا حتّى اذا بلغ مطلع الشّمس وجدها...) راجع به اين سفر و اين حمله است. سفر سوم كه قرآن مى گويد از دگر راه بازگشت ، به سمت شمال و براى اصلاح امر «ماد» بوده ، و آن سرزمين از سلسله جبال شمال شرق ايران آغاز گشته و به درياى خزر و درياى سياه مى رسد ، كه آنجا را قفقاز و به اصطلاح پارسيان كوه قاف گويند، در اين سفر كوروش به نزديك رودى رسيد و در كنار آن اردو زد، اقوام اين منطقه از دست قومى بنام «يأجوج و مأجوج» به نزد كورش شكوه نمودند . وى به بناى سدى بين دو رشته كوه كه در آنجا بود و تنها راه عبور آن قوم بود ، پرداخت و بدين وسيله آنها را از آن گرفتارى نجات داد. دنباله ماجرا به واژه «يأجوج و مأجوج» رجوع شود.

ذوالقلبين

خداوند دو دل. لقب جميل بن معمّر بن حبيب بن عبدالله فهرى، مكنّى به ابى معمّر. و فيه نزلت: (ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه) وى معاصر رسول اكرم و از مشركين قريش بود . او حافظه اى قوى داشت و چيزها را به نيكويى به ياد مى گرفت و از اين رو قريش مى گفتند او را دو دل است كه اين همه چيز به ياد تواند داشت. و او خود هم چنين مى گفت كه : «مرا دو دل باشد، و هر ماه يكى از آن دو را به كار برم و در دلاورى و شجاعت و عقل از محمّد(ص) برتر باشم» . و به بعض روايات ، آيه: (ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه)در حقّ او نازل گرديد. تا به روز غزوه بدر ، آنگاه كه مشركين هزيمت شدند ، او نيز با دهشت و اضطرابى تمام يك تاى نعلين بر پاى و تائى به دست مى گريخت . ابوجهل در اين وقت بدو رسيد و پرسيد : «چه روى داده است» ؟ گفت: «قوم بگريختند» . گفت: «چرا يك نعل بر پاى و ديگرى در دست دارى» ؟ گفت: «گمان مى بردم كه هر دو به پاى كرده ام» ! و از آن روز باز ، مردم بدانستند كه گمان قريش و دعوى خود او بر باطل است.

ذوالكفل

نام يكى از انبياء بنى اسرائيل از ذرّيّه ابراهيم (ع) . نام او دو بار در قرآن كريم آمده است: (و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل كلّ من الصّابرين) (انبياء: 85). (و اذكر اسماعيل و اليسع و ذا الكفل و كلّ من الاخيار) . (ص: 48) - به روايت منقول از امام جواد (ع) ، وى از پيامبران مرسل بوده است، و در آن حديث آمده كه : «وى پس از سليمان (ع) مبعوث گشته و مانند داوود (ع) قضاوت مى كرده و جز در مورد خشم خدا ، هرگز خشم نمى نموده و «عويديا» نام داشته». (بحار:13) - بعضى گويند او الياس است و برخى گويند زكرياست و گروهى گفته اند يوشع است و پاره اى گويند حزقيل است و جمعى گفته اند يونس ابن متى است . و قاسى در شرح الدّلائل گويد به قول بعضى ، او از جانب خداى تعالى مبعوث به پادشاهى «كنعان» نام شد و او وى را به ايمان خواند و او را پايندانى و كفالت بهشت كرد و به خطّ خويش ضمانت نامه نبشت. و ثعالبى در مضاف و منسوب گويد : در نام او مفسّرين خلاف كرده اند، به قولى نام او بشير بن ايّوب است و خداى تعالى او را پس از ايّوب ، پيغامبرى داد و جايگاه او به شام بود و گور او به ديه كفل حارس از اعمال نابلس است ، و اين روايت ملك المؤيد صاحب حماة است . و به گفته جمعى ، او يكى از صلحاء بود كه او را در شمار انبيا آرند ، از آن روى كه علم او به پايه علوم آنان بود. لكن بيشتر بر آنند كه او خود پيغامبر بوده است . و صاحب معالم التّنزيل از حسن و مقاتل روايت كند كه او را از آن

/ 2570