خطبه 096-در باب اصحابش - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 096-در باب اصحابش


از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در اينكه ستمگر بالاخره كيفر خواهد ديد و خداوند از او بازخواست خواهد نمود، سپس لشگر خويش را براى سهل انگارى در جنگيدن با معاويه و لشگر او توبيخ و سرزنش مى فرمايد): اگر خداوند ستمگر را مهلت دهد هرگز از مواخذه و بازپرسى از او نميگذرد، در بين راهش و جاى غم و اندوه گلوگير كه نگذارد آب دهان فرو دهد (در سختيهاى دنيوى يا موقع سختيهاى مرگ) در كمين گاه است (گويا سر راه بر او گرفته تا در وقت مقتضى او را بكيفر رساند) آگاه باشيد سوگند به آن كسيكه جان من بدست قدرت و توانايى او است اين گروه (لشگر شام) بر شما غلبه خواهند نمود، نه از براى آنكه آنها از شما به حق سزاوارترند، بلكه از جهت عجله ايشان است براى بدست آوردن باطل (انجام فرمان) اميرشان (معاويه) و دير جنبيدن شما براى حق من (خلاصه سبب غلبه آنان اتفاق و پيروى از رئيسشان است و شكست شما بر اثر نفاق و اختلاف و نافرمانى از اميرتان مى باشد، پس مدار فتح و فيروزى در جنگ و در هر امرى اتفاق و اجتماع بر انجام فرمان رئيس و بزرگ قوم است، نه بر درستى و نادرستى عقيده و ايمان كه اگر چنين بود هرگز اهل شرك بر اهل توحيد ظفر نمييافتند در صو

رتيكه مى بينيم بسيارى از كفار و منافقين بر مسلمين و مومنين در كارها غلبه و پيشروى دارند) و هر آينه امتها و رعيتها(ى هر پادشاه و اميرى) شب را صبح ميكنند در حاليكه از ستم روساى خود ترس دارند (كه مبادا بواسطه نافرمانى آنان را كيفر دهد و از اين جهت همواره مطيع و فرمانبردار روساى خويش بوده و در هر امرى پيش ميروند) و من شب را صبح مى كنم در حاليكه از ستم رعيت خود ترس دارم (چون از خدا مى ترسم و بر ايشان ستم روا ندارم آنها بر من ستم كرده سخنم را گوش نميدهند) شما را براى رفتن به جهاد و جنگيدن با دشمن طلبيدم نرفتيد، و (سود رفتن و زيان نرفتن بكارزار را) گوشزد شما نمودم نشنيديد، و در نهان و آشكار شما را دعوت كردم اجابت نكرديد، و پند و اندرز دادم نپذيرفتيد، آيا شما با اينكه حاضر هستيد مانند غائبين بوده كه در اينجا نيستند؟ (و سخنانم را نشنيده از پند و اندرز من بهره نميبرند) و آيا شما با اينكه غلامان و رعيت هستيد مانند خواجگان و روسا مى باشيد؟ (خود را صاحب راى دانسته فرمان همچو منى را نميبريد) حكمتها (و سخنانى كه بزرگى و خوشبختى دنيا و آخرت را در بر دارد) براى شما مى گويم (مانند حيوان وحشى) از آنها رم مى كنيد، و شما را به ان

/ 441