خطبه 169-چون به بصره نزديك شد - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 169-چون به بصره نزديك شد


از سخنان آن حضرت عليه السلام است چون نزديك بصره رسيد گروهى از اهل آن و يار عربى را نزد آن بزرگوار فرستاده بودند تا حقيقت حال او را با همراهان عايشه برايشان معلوم گرداند (كه آيا آنان در اين جنگ حقى دارند يا نه؟) تا شبهه از آنها برطرف شود، پس اميرالمومنين عليه السلام رفتار خود را با ايشان بيان كرد به طورى كه آن مرد دانست آن حضرت بر حق است (و ايشان بر باطل) پس (بعد از اتمام حجت) به او فرمود: بيعت كن، گفت: من رسول و فرستاده گروهى هستم و از پيش خود كارى نميكنم تا به نزد ايشان باز گردم (و مشورت نمايم) پس امام عليه السلام فرمود: آيا مى بينى (بمن بگو) اگر كسانيكه از طرف آنها نزد من آمده اى ترا پيشرو بفرستند تا زمينى كه در آنجا باران آمده (و داراى آب و گياه است) براى ايشان بيابى و به سويشان بازگشته آنان را از گياه و آب (جائيكه يافته اى) خبر دهى و آنها از تو پيروى نكرده و زمينهاى بى آب و گياه فرود آيند، تو چه خواهى كرد؟ آن مرد گفت من آنان را رها ميكنم و مخالفت كرده به جائيكه داراى گياه و آب است ميروم، پس امام عليه السلام فرمود: اكنون (براى بيعت با من) دستت را دراز كن (زيرا براى يافتن گياه و آب كه بقاء

جسم و بدن انسان بسته به آنها است اگر با تو مخالفت نمودند از آنان پيروى نخواهى كرد، پس چگونه با يافتن نور علم و معرفت كه غذاى روح است در صورت مخالفت ايشان با تو مخالفت خواهى كرد؟) آن مرد گفت: سوگند به خدا چون حجت تمام گرديد نتوانستم از بيعت رو گردانم، پس با امام عليه السلام بيعت نمودم. (آرى پند و اندرز و سخنان حق حضرت براى كسيكه لياقت هدايت و درستگارى داشته باشد اثر حتمى دارد). و (سيدرضى فرمايد: در كتب اخبار و يا تواريخ نام) آن مرد كليب جرمى (كه منسوب به بنى جرم ابن زبان ابن حلوان است) شناخته ميشود.

خطبه 170-در آغاز نبرد صفين فرمود


از سخنان آن حضرت عليه السلام است هنگاميكه به روبرو شدن (جنگيدن) با مردم شام در صفين مصمم شد، (چون در هر حال آشكار و نهان و بدى و خوشى و سختى و گشايش بنده بايد به خداوند متعال متوجه بوده دعا كند، زيرا دفع ضرر موجود و محتمل عقلا و نقلا واجب است، و چون دعاء دافع زيان است امام عليه السلام در موقع جنگ و خونريزى و روبرو شدن با دشمن كه سخت ترين احوال است به اين ترتيب به خداوند يكتا رومى آورد): بارخدايا اى پروردگار آسمان برافراشته و فضاى نگاهداشته كه آن را جاى گردش شب و روز و سير خورشيد و ماه و آمد و شد ستارگان گردنده قرار دادى، و ساكنين آن را گروهى از فرشتگانت گردانيدى كه از عبادت و بندگيت خسته نميشوند، و اى پروردگار اين زمين كه آن را جاى آرميدن مردم و محل آمد و رفت حشرات و چهارپايان و آنچه به شمار نمى آيد از آنها كه به چشم ديده ميشود و آنها كه (از بسيارى كوچكى) ديده نميشود قرار دادى، و اى پروردگار كوههاى استوارى كه آنها را براى زمين ميخها گردانيدى (تا از حركت و جنبش محفوظ ماند) و براى آفريدها تكيه گاه (تا از كانها و گياهها و سائر مزاياى آنها سود برند، اى پروردگار توانا از تو درخواست مينمايم:) اگر م

ا را بر دشمنانمان غلبه دادى ستمگرى را از ما دور گردان، و به حق و درستكارى استوارمان فرما، و اگر دشمنان را بر ما تسلط دادى شهادت را روزى ما گردانده از تباهكارى نگاهمان دار (پس در ترغيب اصحاب خود به جنگ با دشمنان ميفرمايد:) كجا است جلوگير از دشمن براى حفظ آنچه بر مرد لازم است، و كجا است غيرتمند هنگام سختيها كه اهل خود را رعايت بنمايد؟! (اگر از جنگ روبگرداند) ننگ در پشت سر شما است (هر كه بشنود شما را سرزنش خواهد نمود) و (اگر در راه خدا با دشمنان دين جهاد كنيد) بهشت پيش روى شما است (جايگاه شما در بهشت جاويد است).

خطبه 171-درباره خلافت خود


از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در بعض از صفات خداوند سبحان): سپاس خداوندى را كه از او نميپوشاند آسمان و زمينى آسمان و زمين ديگر را (علم او به همه اشياء احاطه دارد و چيزى از او پوشيده نيست، زيرا اگر به غير اين باشد مستلزم محدود بودن علم او گردد و محدوديت از لوازم امكان است. مستفاد از ظاهر فرمايش امام عليه السلام: و لاارض ارضا يعنى او پنهان نميكند زمينى زمين ديگر را، آن است كه زمين هم مانند آسمان هفت زمين ميباشد، چنانكه در قرآن كريم س )65( ى )12( ميفرمايد: الله الذى خلق سبع سموات و من الارض مثلهن يعنى خداوندى است كه آفريد هفت آسمان و مانند آن زمين را، و عقيده بعضى آنست كه زمين يكى است و مراد از هفت زمين هفت اقليم و هفت قسمت از زمين است، ولى بر هر مرد مسلمان لازم است در اينگونه از مسائل به ظاهر آنچه كه خدا و رسول و اوصياء آن حضرت عليهم السلام فرموده اند ايمان داشته و به صحت و راستى آنها تصديق نمايد، زيرا اگر بخواهيم به وسيله عقول ناقصه خود يا به توسط آراء مختلفه و گفتارهاى گوناگون به حقيقت اين نوع مطالب پى ببريم بجائى نرسيده و سودى بدست نمى آوريم، بلكه حيران و سرگردان خواهيم ماند، چنانكه در ش

رح خطبه نودم 90 اشاره شد).

/ 441