حکمت 410
امام عليه السلام (در سود بردبارى) فرموده است: بردبارى قبيله است (چون بردبار را از آزار دشمن نگاه مى دارد چنانكه قبيله و خويشاوند شخص را نگهدارى مى كنند، يا چون بر اثر بردبارى مردم دوست و ياور او مى شوند به آن ماند كه صاحب قبيله شده است).
حکمت 411
امام عليه السلام (در بيچارگى انسان) فرموده است: ذليل و بيچاره فرزند آدم: اجلش پنهان (نمى داند چه وقت مى ميرد) بيماريها و دردهايش پوشيده (همواره در معرض پيشامدها و بيماريهاى ناگوار مى باشد) عملش نگاهدارى مى شود (در نامه اعمال ثبت گرديده اگر خودش هم فراموش كند از او فراموش ننمايند) پشه او را دردناك مى سازد، و آب در گلو گرفتن مى كشد، و عرق بدبود مى كند (پس آيا شايسته است چنين كسى گردنكشى و سرفرازى نموده به خود بنازد؟!).
حکمت 412
روايت شده است كه امام عليه السلام در بين اصحاب خود نشسته بود زنى باجمال و نيكرو بر ايشان گذشت اصحاب چشمها بر او انداختند، آن حضرت عليه السلام (در نهى نگاه كردن به زنها) فرمود: ديده هاى اين نرها (مانند شتر مست) بر هوا افكنده است، و اينگونه نگاه كردن سبب هيجان و انگيخته شدن شهوت و خوشى است در ايشان پس هر گاه يكى از شما به زنى كه او را خوش آيد نگاه كند بايد با اهل خود همبستر شود كه او زنى مانند زن است (همه زنها در لذت و خوشى رساندن يكسانند) پس مردى از خوارج گفت: خدا او را كافر بكشد چه او را فقيه و دانشمند گردانيده؟! اصحاب برجستند كه او را بكشند، امام عليه السلام فرمود: مهلتش دهيد (واگزاريد) به جاى دشنام بايد دشنامش داد يا از گناهش گذشت (نه آنكه او را بكشيد).
حکمت 413
امام عليه السلام (در سود عقل) فرموده است: بس است تو را (سود بردن) از عقل و خرد كه راههاى گمراهيت را از راههاى رستگاريت به تو آشكار مى سازد (زيرا اين سود همه سودها را در بر دارد).