خطبه 084-در توحيد و موعظه
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در توحيد و ذكر بعضى از صفات حقتعالى): گواهى مى دهم معبودى به سزا نيست جز خدا، يگانه ايست كه شريك ندارد، اول است كه پيش از او چيزى نبوده (ازلى و مبدا هر موجودى است) و آخر است كه براى او حد و انتهائى نيست (ابدى و منتهى اليه همه موجودات است) وهمها به هيچ يك از صفات او نمى رسند (درك نمى كنند، زيرا او را صفت زائده بر ذات نيست تا وهم آن را دريافته وصف نمايد) و دلها (عقلها) او را به كيفيت و چگونگى تصديق نمينمايند (زيرا او را كيفيتى نيست تا عقل آن را بيان كند) و تجزئه و تبعيض براى او روا نيست (زيرا جزء و تركيب شايسته ممكن است) و چشمها و دلها به او احاطه ندارد (زيرا محدود بحدى نيست تا چشم او را ببيند و عقل حقيقتش را درك نمايد. حضرت در اين چند جمله كوتاه جميع مسائل توحيد را بيان فرموده و منتهى درجه فصاحت و بلاغت را بكار برده و اين يكى از فضائل بزرگ آن بزرگوار است كه ديگران را از آن بهره اى نيست).
قسمتى از اين خطبه (در پند و اندرز به مردم) است: بندگان خدا از موعظه هاى سودمند پند پذيريد، و از علامتهاى درخشنده و آشكار (آيات قرآن كه خير و شر و پيش آمدهائى كه بر اثر معصيت و نافرمانى بر امم سابقه وارد شده بيان كرده) عبرت گيريد، و از هرگونه انذار (عذابهاى الهى) كه (در قرآن و سنت) وارد شده (از گناه) دورى كنيد، و از يادآورى و پندها(ى پنددهندگان) بهره مند گرديد، گويا چنگالهاى مرگ (مانند چنگال درندگان) به شما درآويخته است (اجل به شما نزديكست) و علاقه و دلبستگى به آرزو از شما جدا گرديده، و كارهاى سخت رسوا كننده (جان دادن و با دست تهى از اين عالم بيرون شدن در قبر كه جايگاه وحشت و ترس است سكنى نمودن و مانند اينها) و سوق دادن بجائى (قيامت) كه وارد شدنى است (همه خلائق به آنجا وارد خواهند گشت) شما را فرا گرفته است، و (در اين راه) با هر كسى يك راننده و يك گواهى دهنده اى است: راننده اى (مرگ) كه او را به محشر مى راند، و گواهى دهنده اى (اعضاء و جوارح) كه به كردار (نيك و بد) او گواهى مى دهد.