حکمت 306
امام عليه السلام (درباره دفع شر) فرموده است: سنگ را به جائى كه آمده برگردانيد (بدى را به مانند خود كيفر دهيد تا جائى كه از حدود تجاوز نكرده برخلاف دستور دين نباشد) زيرا شر و بدى را جز شر از بين نبرد (اين در جائى است كه گذشت و بردبارى سود ندهد بلكه بر زيان افزايد، و در غير اين صورت البته بايستى حلم نمود چنانكه امام عليه السلام در مواضع بسيار به آن امر و ترغيب نموده است).
حکمت 307
امام عليه السلام به كاتب خود عبيدالله ابن ابى رافع (از خواص اصحاب و نيكان شيعيان و پيروان حضرت، درباره زيبائى خط) فرموده است: (رنگ) دواتت را (از گرد و غبار و چركى) اصلاح كن، و زبانه قلمت را دراز گردان (تا مركب در آن روان و درست روى كاغذ آيد) و بين سطرها را گشادگير، و حرفها را نزديك هم بنويس كه اين روش زيبائى خط را بسيار شايسته و سزاوار مى باشد.
حکمت 308
امام عليه السلام (درباره منزلت خود) فرموده است: من رئيس و پيشواى مومنين هستم، و دارائى پيشواى بزهكاران است (سيدرضى رحمه الله فرمايد:) معنى اين فرمايش آن است كه مومنين از من پيروى مى كنند و بدكاران از دارائى چنانكه زنبور عسل از يعسوب خود كه رئيس و پيشواشان است پيروى مى نمايد.
حکمت 309
به امام عليه السلام يكى از يهود گفت: شما (مسلمانان) پيغمبرتان را به خاك نسپرده بوديد كه درباره او اختلاف نموديد، حضرت (در سرزنش يهود) به او فرمود: ما اختلاف نموديم از او (درباره جانشينى در امت او) نه درباره او (در پيغمبرى او و يگانگى خدا و آنچه فرموده بود اختلاف نداشتيم) ولى هنوز پاهاى شما از آب دريا خشك نشده بود (هنگامى كه خدا شما يهود را از فرعونيان نجات داد و دريا را برايتان شكافت تا گذشتيد و فرعونيان را در دريا غرق نمود، با ديدن همه اين آيات و نشانه هاى توحيد چون به كنار دريا رسيده گروهى را ديديد كه بتهائى را مى پرستيدند از روى نفهمى و نافرمانى) به پيغمبر خود (حضرت موسى عليه السلام) گفتيد: (اجعل لنا الها كما لهم الهه قال انكم قوم تجهلون س 7 ى 138 يعنى) براى ما خدائى (كه ببينيم) مانند خدايانى كه ايشان را است قرار ده، موسى گفت: شما سخت مردم نادانى هستيد (و در گمراهى فرو رفته ايد كه با ديدن اين همه آيات و نشانه هاى توحيد باز چنين سخن نادرست مى گوئيد).
حکمت 310
به امام عليه السلام گفتند: به چه چيز (در كارزارها) بر دليران برترى يافتى (آنان را زبون ساخته و يا كشتى) آن حضرت (درباره هيبت و ترس مردم از خود) فرمود: به هيچكس (در كارزار) بر نخوردم مگر او مرا بر زيان (كشتن) خود يارى و كمك مى نمود (سيدرضى عليه الرحمه فرمايد:) حضرت به اين سخن اشاره مى فرمايد به جا گرفتن هيبت و ترس خود را در دلها (كه دليران دلباخته و شكست مى خوردند).