نامه 069-به حارث همدانى - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 069-به حارث همدانى


از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است بحارث همدانى (يكى از اصحاب اميرالمومنين- عليه السلام- و ظاهرا از پيروان آن بزرگوار بوده، و همدان نام قبيله اى بوده در يمن، و اين نامه درازى است كه قسمتى از آن را سيد شريف رضى (عليه الرحمه) در اينجا بيان فرموده، و مدار آن بر تعليم مكارم اخلاق يعنى خوهاى نيكو و محاسن آداب يعنى روشهاى پسنديده است): و بر ريسمان قرآن چنگ زن (طبق احكام و دستور آن رفتار كن) و آن را پنددهنده خويش قرار ده، و حلالش را حلال و حرامش را حرام بدان (تا سعادت و نيكبختى دنيا و آخرت را نصيب و بهره تو گرداند) و حقى را كه پيش از اين بوده باور بدار (پيغمبران پيش از پيغمبر اكرم و آنچه از جانب خداى تعالى براى امتهاى خود آورده اند را تصديق نما) و به گذشته دنيا عبرت و پندگير براى مانده آن (مانده آن را به گذشته قياس كن و بدان كه مانده همچون گذشته با هزاران درد و اندوه خواهد گذشت)زيرا بعض آن مانند بعض ديگر و آخرش به اولش پيوسته و همه آن نابودشونده و از دست رونده است (دنيا همواره چنين بوده و هست و در نتيجه همه آن از بين خواهد رفت، پس دلبستگى به چنين جائى بى خردى است) و نام خدا را بزرگ شمار در اينكه

به آن سوگند ياد كنى مگر بر امر حق و راست و به جا (يا جائى كه صلاحيت داشته باشد، پس زنهار به دروغ يا براى امر بى اهميت به نام او سوگند ياد كنى) و مرگ و حالات پس از مرگ را بسيار يادآور (كه بزرگترين واعظ و پنددهنده است براى تو) و آن را آرزو مكن مگر به شرط محكم و استوار (آرزوى مرگ هنگامى به جا است كه بر اثر اطاعت و بندگى و دارا بودن توشه سفر آخرت يقين داشته باشى كار تو پس از مرگ از اين زندگانى بهتر است، وگرنه اين آرزوى مردم سست دين و بى خرد است كه كار آخرت نساخته مرگ آرزو مى نمايند) و دورى كن از هر كارى كه كننده آن را براى خود شايسته داند و براى ديگر مسلمانان نپسند و (آنچه به خود نمى پسندى به ديگرى روا مدار و آنچه براى خويش شايسته دانى براى مردم ناروا مپندار) و بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام گيرد و در آشكار شرمندگى آورد (زنهار از اينكه در پنهان كار زشت و گناهى نمائى كه چون مردم آگاه شوند شرمنده گردى) و برحذر باش از هر كارى كه هر گاه از كننده آن بپرسند (چرا چنين كردى) آن را انكار كند يا از آن عذر بخواهد (هيچگاه درباره كسى سخن چينى مكن يا دروغى مبند) و ناموس خود و آنچه چاى ستودن و نكوهش از تو است نشانه تيرهاى گ

فتار قرار مده (آن را از زبان ژاژگويان و عيب جويان محفوظ گردان) و هر چه شنيدى به مردم مگو كه اين دليل بر دروغگوئى است (زيرا بسا 1069 آنچه شنيده اى در واقع دروغ بوده، پس چون بى تامل و انديشه آن را بگوئى به آن ماند كه تو دروغ گفته اى يا دروغ نقل كرده اى اگر بگوئى چنين شنيدم) و آنچه مردم به تو بگويند در واقع راست و درست مى باشد، پس انكار آن نادانى به حق است) و خشم را فرو بنشان و هنگام توانائى (از كيفر) بگذر، و هنگام تندخوئى بردبار باش، و با وجود تسلط داشتن (از انتقام) دروى كن تا برايت پاداش نيكو باشد (در روز رستخيز خدا از تو انتقام نكشيده مرحمتش را نصيب و بهره ات گرداند) و هر نعمتى را كه خدا به تو عطا فرموده سپاس آن را بجا آور، و هيچيك از نعمتهاى خدا را كه به تو بخشيده تباه مساز، و بايد نشانه آنچه را كه خدا به تو عطا فرموده ديده شود (مثلا دانشت را به نادانان بياموزى، و جامه نيكويت را بپوشى، و از مال و دارائيت به مستمندان ببخشى، و در خانه فراخت مومنين را به ميهمانى بخواهى، و همچنين از هر نعمتى كه خدا به تو داده نشانه اى به مردم بنمائى).

و بدان نيكوترين مومنين بهترين ايشان است از جهت بخشش نمودن از خود و بستگان و دارائيش (كسى كه خود اطاعت و بندگى كند، و بستگانش را به راه راست راهنمايد، و از دارائيش به درويشان و مستمندان بدهد) و بدان نيكوئى (انفاق و بخشش در راه خدا) را كه تو از پيش مى فرستى براى تو اندوخته مى ماند (روز رستخيز پاداش آن را مى يابى) و آنچه را كه به جا مى گذارى نيكوئى آن براى ديگرى است (سودش را وارث مى برد) و بپرهيز از معاشرت و يار شدن با كسى كه داراى راى و انديشه سست و كردار ناپسند است، زيرا شخص با يارش همخو مى شود (پس او را بيارش مانند مى نمايند) و در شهرهاى بزرگ ساكن شو، زيرا مسلمانان در آنها گرد هم هستند (كه از ايشان مى توان علوم و معارف و راه سعادت و نيكبختى آموخت) و بپرهيز از جاهائيكه سبب غفلت و فراموشى (از ياد خدا) و ستم نمودن (به نيكان) و كمى همراهان بر طاعت و بندگى خدا است (مانند بلاد كفر و ده ها) و انديشه ات را به آنچه به كارت آيد وادار (در كارهاى بيهوده صرف مكن) و بپرهيز از نشستن سرگذر بازارها زير آنجا جاهاى شيطان و پيشامد فتنه و تباهكارى است (غالبا مردم در اين جاها به امور دنيا و كارهاى خلاف دين مشغولند،

پس تا مى توان بايد از آن دور شد) و درباره كسى كه (زيردست است و) تو بر او افزونى دارى (خداوند تو را برتر از او گردانيده) بسيار بيانديش، زيرا انديشه تو درباره او از جمله راههاى سپاسگزارى است (با اين انديشه چنان است كه شكر و سپاس نعمتهائيكه خدا به تو عطا فرموده به جا آورده اى) و در روز جمعه سفر مكن تا اينكه به نماز حاضر شوى مگر آنكه در راه خدا بروى (براى جهاد با دشمنان دين) يا در كارى كه عذر داشته باشى (كه نتوانى تا هنگام نماز بمانى) و در همه كارت خدا را اطاعت و پيروى كن (به دستور او رفتار نما) زيرا اطاعت خدا بر هر چيز افزونى دارد (چون سعادت و نيكبختى از آن به دست مى آيد) و در عبادت و بندگى نفس خود را بفريب (او را گول زده به وسيله ترساندن از كيفر و خشنود ساختن به پاداش از شهوات جلوگيرى و به طاعات وادار) و با او مدارا نما (بسيار در رياضت و رنجش ميفكن) و او را مغلوب نساز (تكليف سخت به او مكن) و هنگام گذشت و شاديش آن را درياب (در فراغت و خرميش او را به طاعت و بندگى وادار) مگر آنچه بر تو واجب است (مانند نمازهاى شبانه روزى) كه از به جا آوردن و مراعات نمودن آن در وقتش چاره اى نيست (ناچار بايد به جا آورد چه در خرمى و

چه در افسردگى) و بپرهيز كه مرگ به تو برسد و تو از (اطاعت) پروردگارت براى به دست آوردن دنيا گريزان باشى، و برحذر باش از همراه شدن با بدكاران زيرا به بدى پيوندد، و خدا را تعظيم كن و بزرگ دان، و دوستانش را دوست بدار، و از خشم بپرهيز كه آن لشگر بزرگ است از لشگرهاى شيطان (كه با آن تو را به بدبختى مى كشاند) و درود بر شايسته آن.

/ 441