خطبه 222-خطبه اى در ذوقار - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه گذشتند و رفتند فريب داد، آنان كه شير آن را دوشيدند (بهره بسيار بردند) و فريب آن را خوردند (لذت و خوشى آنان را از حساب و وارسى روز رستخيز غافل نمود) و شماره آن را از بين بردند (روزهايش را به بيخبرى بسر رساندند) و تازه آن را كهنه كردند (جوانى را به پيرى رساندند) خانه هاشان گورها و دارائيشان ميراث ديگران گرديد، هركه بر سر گورشان آيد نمى شناسند، و به كسى كه برايشان بگريد اهميت نميدهند، و به كسى كه آنها را بخواند پاسخ نمى دهند، پس از دنيا بپرهيزيد كه بسيار مكر كننده و فريب دهنده و بازى دهنده است، بخشنده اى است پس گيرنده، و پوشاننده اى است كننده (اگر چند روزى به كسى روآورده كالائى به او ارزانى دارد به زودى به او پشت كرده از او پس مى گيرد) آسايش آن هميشگى نيست، و رنج آن به سر نميرسد، و بلاء و درد آن آرام نمى گيرد (پس خردمند به چنين دنيائى دل نبسته تا ممكن است رضاء و خشنودى خدا و رسول را به دست مى آورد).

قسمتى از اين خطبه است در وصف پارسايان: پارسايان گروهى هستند (در ظاهر) از اهل دنيا كه (در باطن) اهل آن نيستند، پس در دنيا مى باشند مانند كسى كه اهل آن نيست (چون دل بر آن نبسته آن را سراى عاريت پنداشته اند) عمل آنها در آن به آن چيزى است كه (بعد از مرگ) مى بينند، و به دفع عذاب كه از آن مى ترسند مى شتابند (اگرچه با اهل دنيا، همنشينند ولى در حقيقت) بدنهاشان بين اهل آخرت در گردش است (سر و كارشان با آنها است) اهل دنيا را مى بينند كه به مرگ جسدشان اهميت مى دهند، و ايشان به مرگ دلهاى زنده خود بيشتر اهميت مى دهند (مى بينند مردم دل باقى را رها كرده به تن فانى چسبيده اند ولى انديشه آنان اين است كه چاره مرگ دل چه بوده و چه بايد بكنند).

خطبه 222-خطبه اى در ذوقار


از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در مدح حضرت رسول صلى الله عليه و آله) كه آن را در ذى قار (موضعى نزديك بصره) هنگام رفتن به بصره فرموده، و واقدى آن را در كتاب جمل نقل كرده است: پيغمبر اكرم آنچه را كه مامور شده بود بيان فرموده، پيغامهاى (احكام) پروردگارش را (به مردم) رسانيد، پس خداوند به وسيله او از هم گسيخته را منظم گردانيده، پراكنده را گرد آورد، و بين خويشاوندان پس از دشمنى افروخته در سينه ها و كينه هاى آتش زننده دلها آميزش و يگانگى برقرار فرمود.

خطبه 223-با عبدالله بن زمعه


از سخنان آن حضرت عليه السلام است به عبدالله ابن زمعه يكى از اصحابش هنگامى كه در زمان خلافت آن حضرت نزد آن بزرگوار آمده مالى (از بيت المال) از او درخواست نمود، امام عليه السلام فرمود: اين مال نه از آن من است نه از آن تو، بلكه غنيمت مسلمانان (كه بر اثر غلبه و تلسط بر كفار در كارزار به دست آورده اند) و اندوخته شمشيرهاى ايشان است، پس اگر با آنها در كارزارشان شريك بوده اى تو را هم مانند آنان نصيب و بهره مى باشد و اگر نه (تو را بهره اى نيست، زيرا) چيده دستهاى آنها براى دهنهاى ديگران نمى باشد.

/ 441