نامه 079-به سرداران سپاه
از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به سرداران لشگرها هنگامى كه (در ظاهر) به خلافت رسيد (آنها را به پيروى از از حق واداشته و از باطل و نادرستى ترسانده): پس از ستايش خدايتعالى و درود بر پيغمبر اكرم، تباه شدن پيشينيان شما به اين جهت بود كه مردم را از حق (هدايت و رستگارى) باز داشتند و مردم هم آن را خريدند (پذيرفته زير بار رفتند، يا فروختند يعنى از دست داده به آن بى اعتنا شدند) و اينكه آنها را به باطل (ضلالت و گمراهى) واداشتند و ايشان هم آن را پيروى نمودند.
حكمت ها
حکمت 001
امام عليه السلام (درباره رفتار با فتنه جويان) فرموده است: در زمان فتنه و تباهكارى مانند ابن اللبون (بچه شتر نر كه دو سالش تمام شده و مادرش بچه اى را كه پس از آن زائيده شير مى دهد) باش كه نه پشت (توانائى) دارد تا بر آن سوار شوند، و نه پستانى كه از آن شير دوشند (هنگام فتنه و تباهكارى طورى رفتار كن كه فتنه جويان در جان و مال تو طمع نكنند ولى اين وقتى است كه جنگ و زد و خورد بين دو رئيس و پيشواى گمراه و گمراه كننده باشد مانند فتنه عبدالملك و ابن زبير و فتنه حجاج ابن اشعث، و اما هنگامى كه يكى از آنها بر حق و ديگرى بر باطل بود فتنه نيست مانند جنگ جمل و صفين كه واجب است همراهى صاحب حق و بذل جان و مال در راه او).حکمت 002
امام عليه السلام (در نكوهش طمع و آز و اظهار گرفتارى و تنگدستى و بى انديشه سخن گفتن) فرموده است: كوچك گردانيد خود را كسى كه طمع و آز (به آنچه در دست مردم است) را روش خويش قرار داد (زيرا لازمه طمع نيازمندى و فروتنى است، و لازمه نيازمندى و فروتنى پستى و كوچكى) و به ذلت و خوارى تن داده كسى كه گرفتارى و پريشانى خود را (نزد ديگرى) آشكار نمايد (زيرا لازمه اظهار گرفتارى و پريشانى حقارت و زيردستى است) و نزد خويش خوار است كسى كه زبانش را حكمران خود گرداند (بى تامل و انديشه هر چه به زبانش آيد بگويد كه بسا موجب هلاك و تباهى او گردد، و چنين كس مقام و منزلتى براى خود در نظر نگرفته است).