نامه 011-به گروهى از سپاهيان - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و به گمان خود آمده اى از من خونخواهى عثمان مى نمائى با اينكه ميدانى عثمان كجا كشته شده چه كسانى او را كشتند و اگر در واقع خوانخواه، هستى از آنجا (از اشخاصى كه او را كشته اند مانند طلحه و زبير و ديگران) خونخواهى كن، پس مانند آن است كه مى بينم تو را كه (خونخواهى او را بهانه نموده اى، بلكه) از جنگ فرياد و شيون نموده مى ترسى كه به تو دندان فرو برد رو آورد مانند فرياد كردن شتران از بارهاى گران، و چنان است كه مى بينم لشگر تو را كه بر اثر خوردن ضربتهاى پياپى و پيشامد سخت كه واقع خواهد شد و بر خاك افتادن پى هم از روى بيچارگى مرا به كتاب خدا دعوت مى كنند (تا دست از جنگ بردارم، در بامداد ليله الهرير لشگر شام به دستور عمرو ابن عاص قرآنها بر سر نيزه ها زدند و از لشگر عراق صلح و آشتى درخواست نمودند، چنانكه در شرح خطبه سى و ششم گذشت، و اين جمله فرمايش امام عليه السلام از اخبار غيبيه است كه پيش از وقوع به معاويه گوشزد مى فرمايد) و آن لشگر كافر به حق و انكار كننده هستند (كه با من بيعت نكرده اند) يا بيعت كرده و دست برداشته اند (منافقين عراق كه بعد از بيعت نمودن با حضرت نقض عهد كرده به شام نزد معاويه رفتند).

نامه 011-به گروهى از سپاهيان


از وصيتهاى آن حضرت عليه السلام است كه لشگرى را كه به سوى دشمن فرستاده بود به آن سفارش مى فرمايد (و آن قسمتى از نامه ايست كه در پاسخ نامه زياد ابن نصر و شريح ابن هانى كه هر دو از نيكان اصحاب امام عليه السلام بودند نوشته زمانى كه ايشان را با دوازده هزار تن از لشگر عراق براى جنگ با لشگر شام فرستاده در بين راه با يكديگر مخالفت نموده هر كدام نامه اى به كوفه نزد آن بزرگوار فرستاده از ديگرى شكايت نمودند، آن حضرت در پاسخ هر دو نامه اى نوشت كه از جمله آن قسمتى است كه دستور جنگ با دشمن را به آنان گوشزد مى نمايد): پس هر گاه به دشمن برخورديد يا دشمن به شما برخورد بايد لشگرگاه شما در جاهاى بلند تپه ها يا دامنه كوهها يا كنار رودخانه ها باشد تا براى شما كمك بوده از دسترسى آنان جلوگير باشد، و بايد جنگ شما با دشمن از يكسو يا دو سو باشد (زيرا لازمه جنگيدن از چند طرف پراكندگى و ضعف و شكست است) و براى خودتان در بلندى كوهها و لاى تپه هاى مسطح پاسبانان و ديدبانان بگذاريد تا دشمن به طرف شما نيايد از جائيكه مى ترسيد مبادا بيايد يا از جائيكه ايمن هستيد (كه از آنجا نمى آيد، و ممكن است ناگهان از آنجا بيايد كه ديدبانان

آمدن دشمن را از دور ديده شما را آگهى ميدهند تا درصدد جلوگيرى برآئيد) و بدانيد جلوداران لشگر ديدبانان ايشانند و ديدبانان جلوداران لشگر (چند تنى كه جلو لشگر مى روند) جاسوسان هستند (خلاصه بايد چند تن جاسوس جلو و ديدبانان لشگر دنبال آنها و لشگر پس از ايشان بروند تا از كار دشمن آگاه بوده در هر موضوع دانسته اقدام نمايند) و از جدا شدن و پراكندگى برهيزيد، پس هر گاه در مكانى فرود آمديد، همگى فرود آئيد، و هر گاه كوچ نموديد، همگى كوچ نمائيد، و چون شب شما را فرا گرفت نيزه ها را در اطراف خويش گرداگرد (دائره مانند) قرار دهيد (تا اگر دشمن شبيخون زند وسائل دفاع در دسترس باشد) و خواب را نچشيد (به خواب راحت نرويد) مگر اندك يا مانند آب در دهان گردانيدن و بيرون ريختن (چرت بزنيد نه به آسوده بخوابيد شايد دشمن بيدار و درصدد شبيخون باشد).

/ 441