خطبه 184-به همام درباره پرهيزكاران - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 184-به همام درباره پرهيزكاران


از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است، روايت شده كه يكى از اصحاب و پيروان اميرالمومنين عليه السلام كه او را همام ميگفتند و مردى بود عابد به آن حضرت گفت: يا اميرالمومنين (اوصاف) پرهيزكاران را براى من بيان فرما مانند آنكه آن را ببينم امام عليه السلام در پاسخ او تامل و درنگ فرمود (زيرا مصلحت را در تاخير جواب ديد) پس از آن به طور اجمال فرمود: اى همام تو خود از خدا بترس و نيكوكار باش كه (در قرآن كريم س 16 ى 128 ميفرمايد:) ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون يعنى خدا با پرهيزكاران و نيكوكرداران است (بر او لازم است كه تقوى و ترس از خدا را شعار خويش گردانى و كار نيكو بجا آورى، و بيشتر از اين بر تو لازم نيست) همام به اين پاسخ اكتفا نكرد (در خواهش خود اصرار نمود) تا آنكه حضرت را سوگند داد، پس آن بزرگوار شكر و سپاس الهى بجا آورد و بر پيغمبر صلى الله عليه و اله درود فرستاد و آنگاه فرمود: خداوند سبحان هنگام آفرينش خلق از طاعت و بندگيشان بى نياز و از معصيت و نافرمانى آنها ايمن بود، زيرا معصيت گناهكاران او را زيان ندارد، و طاعت فرمانبرداران سودى به او نميرساند (بلكه غرض از امر به طاعت و نهى از معصيت سود

بردن بندگان است) پس روزى و وسائل آسايششان را بين آنها قسمت فرمود، و هر كس را در دنيا (با حكمت و مصلحت) در مرتبه اى (كه سزاوار او دانست از قبيل فقر و غنا و خوشى و بدى و مانند آنها) قرار داد، و پرهيزكاران در دنيا داراى فضيلتها هستند (از ديگران برترند، زيرا) گفتارشان از روى راستى است (بر وفق رضا و خوشنودى خدا و رسول سخن گويند) و پوشاكشان ميانه روى (افراط و تفريط در زندگانيشان نيست) و رفتارشان (بين مردم) به فروتنى است (زيرا خداوند در قرآن كريم س 17 ى 37 ميفرمايد: و لاتمش فى الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا يعنى از روى تكبر بر زمين راه مرو كه تو هرگز نميتوانى به پاهايت زمين را بشكافى، و هرگز از جهت درازى هر چند گردن كشى به كوهها نميرسى) از آنچه كه خداوند برايشان روا نداشته چشم پوشيده اند (حرامى مرتكب نميشوند) و به علمى كه آنان را سود رساند گوش فرا داشته اند (از سخنان بيهوده كه موجب خشم خدا و رسول است دورى مينمايند، چنانكه در قرآن كريم س 25 ى 72 ميفرمايد: والذين لايشهدون الزور، و اذا مروا باللغو مروا كراما يعنى بندگان برگزيده حق كسانى هستند كه در مجالس لهو و لعب و جاهائيكه سخنان باطل نادرست گفته و

يا كارهاى زشت بجا مى آورند حاضر نميشوند، و هرگاه به بيهوده و ناپسندى برسند از آن دورى گزيده بگذرند و درنگ ننمايند) در سختى و گرفتارى چنانند كه ديگران در آسايش و خوشى (به قضاى الهى تن داده به آنچه خدا خواسته راضى و خوشنودند و آسايش و گرفتارى براى آنها يكسان است) و اگر نبود اجل و مدتى كه خدا (در دنيا) براى ايشان تعيين فرموده از شوق و ثواب و بيم عذاب چشم بر هم زدنى جان در بدنشان قرار نميگرفت، خداوند در نظر آنان بزرگ است، در غير او (هر چه هست) در ديده آنها كوچك، و يقين و باورشان به بهشت مانند يقين و باور كسى است كه آن را ديده كه اهل آن در آن بخوشى بسر ميبرند، و ايمانشان به آتش همچون ايمان كسى است كه آن را ديده كه اهل آن در آن گرفتار عذابند. دلهاشان اندوهناك است، و (همه از) آزارهاشان ايمن (باشند، زيرا منشا آزار و هر گناه دوست داشتن دنيا است كه آنها به آن بى ميل هستند) و بدنهاشان (بر اثر روزه گرفتن و عبادت و بندگى بسيار و قناعت) لاغر، و خواستنى هاشان (در دنيا) اندك است (بيشتر از آنچه كه به ناچارى به آن نياز دارند نميطلبند) و نفسهاشان با عفت و پاكيزگى است (پيرو شهوات نيستند) چند روز كوتاه (دنيا) را به شكيبائى به سر

رسانند و در پى آن آسايش هميشگى (نعمت بى پايان بهشت) را دريابند، اين كردار تجارتى است پرفائده كه پروردگارشان براى آنها فراهم نموده (چون آنان خود را براى عبادت و بندگى آماده ساختند خداوند هم راه وصول به سعادت را به آنها نشان داد) دنيا به آنان روآورد (كالا و آرايش خود را به آنها جلوه داد) ايشان از آن روگردانيدند (از آن چشم پوشيدند) و آنها را اسير و گرفتار نمود آنها جانشان را فدا كرده (به سختيهاى آن تن دادند تا) خود را از آن رهاندند. چون شب شود (براى نماز) برپا ايستاده آيات قرآن را با تامل و انديشه ميخوانند، و با خواندن و تدبر در آن خود را اندوهگين ميسازند، و به وسيله آن به درمان درد خويش كوشش دارند (از خواندن و عمل به قرآن چاره رهائى از عذاب و سختى رستخيز را ميجويند) پس هر گاه به آيه اى برخورند كه به شوق آورده و اميدوارى در آن است (پاداش نيكوكارى را بيان ميكند) به آن طمع مينمايند و با شوق به آن نظر ميكنند مانند آنكه پاداشى كه آيه از آن خبر ميدهد در برابر چشم ايشان است و آن را مى بينند، و هر گاه به آيه اى برخورند كه در آن ترس و بيم است (از كيفر بدكارى سخن ميگويد) گوش دلشان را به آن ميگشايند چنانكه گويا شيون و فري

اد (اهل) دوزخ در بيخ گوشهايشان است، و (در پيشگاه الهى براى ركوع) قدشان را خم ميكنند، و (براى سجود) پيشانيها و كفها و زانوها و اطراف قدمهاشان را به روى زمين ميگسترانند، از خداى تعالى آزادى خويش را (از عذاب رستخيز) درخواست مينمايند، و چون روز شود بردبار و دانا و نيكوكردار و پرهيزكارند، ترس (از خدا) اندامشان را لاغر كرده مانند باريكى تيرها كه تراشيده ميشود، بيننده مى پندارد كه آنها بيمارند در صورتيكه بيمارى ندارند (بلكه از بيم عذاب لاغر شده اند) و (چون سخنانيكه به آنها پى نميبرد از ايشان ميشنود) ميگويد پرت و ديوانه اند و در صورتيكه ديوانه نيستند بلكه امر بزرگى (انديشه قيامت) با ايشان آميخته شده است، از كردار اندكشان خوشنود نميشوند، و بسيار را بسيار نميدانند، پس خود را (به گمان تقصير در طاعت) متهم سازند، و از كردار خويش هراسانند (كه مبادا پسنديده نباشد) هر گاه يكى از آنان را (به كردار نيكو) بستانيد از آنچه درباره او گفته شده ميترسد و ميگويد: من از ديگرى به خود داناترم، و پروردگارم به من داناتر از من است. بارخدايا آنچه ميگويند (كه موجب خودپسندى است) بر من مگير، و مرا برتر آنچه ميپندارند بگردان، و گناهان مرا كه نم

يدانند ببخش.

/ 441