صركم و يثبت اقدامكم يعنى اگر خدا را يارى كنيد (اطاعت و بندگى نمائيد) خدا شما را يارى خواهد نمود و در لغزش قدمهاتان را استوار ميگرداند (از سختى و گرفتارى نجات ميدهد) و (در س 57 ى 11( فرموده: من ذاالذى يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له و له اجر كريم يعنى كيست كه به خدا وام دهد (در اطاعت و بندگى او) وام دادن نيكوئى (بدون ريا و خودنمائى) كه خدا آن را برايش چندين برابر گرداند و براى او است مزدى شايسته، پس از راه ذلت و خوارى از شما يارى نخواسته و به جهت كمى مال و نيازمندى وام نطلبيده، از شما يارى خواسته در صورتى كه او را است لشگرهاى آسمانها و زمين و (بر همگان) غالب و دانا است، و از شما وام طلبيده در حاليكه او را است خزينه هاى آسمان و زمين و بى نياز و ستوده شده است، و يارى خواستن و وام طلبيدن او براى آن است كه خواسته شما را بيازمايد كه كدام يك عمل نيكو بيشتر بجا مى آوريد، پس بكوشيد به كارهاى نيكو تا با همسايگان خدا (نيكوكاران) در سراى او (بهشت) باشيد كه خدا پيغمبرانش را با آنان آشنا گردانيد، و فرشتگان را امر فرمود به ديدن آنها روند و هميشه گوشهاشان را محفوظ داشته از اينكه آواز آتش را بشنوند (تا مبادا افسرده شوند، چنانك
ه در قرآن كريم س 21 ى 101 ميفرمايد: ان الذين سبقت لهم منا الحسنى اولئك عنها مبعدون ى 102 لايسمعون حسيسها و هم فيما اشتهت انفسهم خالدون يعنى آنانكه پيشى گرفتند براى ايشان از جانب ما پاداش نيكوئى است، آنها را از آتش دوزخ دور مينمايند كه آواز آن را نميشنوند و آنها در آنچه آرزو داشتند جاويدان باشند) و اندام آنان را نگاهداشت از دريافت سختى و رنج (در قرآن كريم س 57 ى 21 ميفرمايد:) ذلك فضل الله يوتيه من يشاء و الله ذوالفضل العظيم يعنى اين چنين جود و بخشش احسان خدا است كه به هر كه بخواهد داده ميشود و خداوند صاحب احسان بزرگ است. ميگويم آنچه ميشنويد و از خدا براى خود و شما (در توفيق بجا آوردن عمل نيكو و پيروى نكردن از نفس اماره شيطان) يارى ميخواهم كه (يارى خواستن از) او ما را كافى است، و نيكو وكيلى است (براى واگذاشتن كارها به او).
خطبه 183-خطاب به برج بن مسهر
از سخنان آن حضرت عليه السلام است به برج ابن مسهر كه از قبيله بنى طى و از (شعراء) خوارج بود، هنگاميكه گفت: لاحكم الا لله يعنى حكمى نيست جز از جانب خدا، بطوريكه آن حضرت ميشنيد، پس فرمود: اى آنكه دندان جلو تو افتاده (بى خردى كه باطنت مانند كسيكه دندانهاى جلوش افتاده زشت است) خاموش شو خدا تو را زشت گرداند، به خدا سوگند حق (كه منظور امام عليه السلام است) هويدا گشت و تو در آن (بين لشگر) لاغر و ناتوان بودى (اعتنائى به تو نداشتند) و آوازت پنهان بود (گوش به سخنت نميدادند) تا اينكه باطل فرياد كرد (بر گفتن اين سخن دلير گشتى، و) آشكار شدى مانند آشكار شدن شاخ بز (امام عليه السلام از نظر پستى و فرومايگى او را به شاخ بز تشبيه فرمود، و اين در عرب رسم است، و هر چه را بخواهند بزرگ شمارند به چيز نفيس و ارجمند نسبت دهند، چنانكه گويند: نجم نجوم الكوكب يعنى پيدا شد مانند آشكار شدن ستاره).