خطبه 052-در نكوهش دنيا
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در بيان بى وفائى دنيا و اهميت ندادن به آن و ترغيب مردم به آخرت و بزرگ شمردن ثواب و عقاب و نعمتهاى حقتعالى) اين خطبه پيش از اين به روايتى اختيار و نقل شده، و در اينجا از روى روايت ديگرى براى اختلافى كه در اين دور روايتست بيان مى كنيم: آگاه باشيد دنيا و به فناء و نيستى نهاده، و (بر اثر تغييراتى كه در آن مشاهده مى شود) در گذشتش را اعلام كرده، و خوشى آن باقى نمى ماند، (مانند جوانى و تندرستى) و به تندى (از اهلش) رو برمى گرداند، و ساكنين خود را بفناء و نيستى مى كشاند، و همسايگان را بسوى مرگ مى راند (تا بگورستان بسپارد) و شيرينيهاى آن به تلخى مبدل شد (مانند جوانى كه به پيرى و تندرستى كه به بيمارى تبديل مى گردد) و صافيهاى آن تيره گرديد (پس اكنون كه تغييرات در آن آنى و فورى و بهره از آن و موقتى است، نبايستى به آن دلبند شد) (پس از اين دنيا (نسبت به زندگانى هر كس زمانى) باقى نمانده مگر ته مانده اى (چند روزى) مانند ته مانده آب در مشك كوچكى، يا باقى نمانده از آن مگر جرعه اى (مدت كمى) مانند جرعه مقله (عادت عرب بر اين است كه چون تشنگان در بيابان اندك آبى يابند، سنگ ريزه
در ظرفى ريخته آنقدر آب بر آن بريزند كه آن سنگريزه ها را بپوشاند، پس هر يك آن مقدار آب را براى رفع تشنگى بياشامد، و به اين طريق آب اندك را ميان خودشان قسمت كنند، و آن سنگريزه ها را مقله گويند) پس تشنه (دنيا كه مدت كمى از عمرش باقى مانده) اگر بمكد آن ته مانده (و يا آن جرعه مقله) را (بدنيا دل بسته از آخرت چشم پوشد) تشنگى او برطرف نشود (بهره اى كه در نظر دارد بدست نياورد) پس اى بندگان خدا (اكنون كه رفتار دنيا با شما چنين است) براى كوچ كردن از اين سرا كه براى اهلش زوال و نيستى مقدر شده آماده شويد، و آرزو بر شما غالب نشود، و مدت زندگانى در آن به نظر شما طولانى نيايد (به آرزوهاى بيجا تكيه مكنيد و از مرگ غافل نباشيد كه ناگاه شما را دريابد) پس سوگند به خدا اگر بناليد مانند ناله شتران غمزده فرزند مرده، و بخوانيد مانند صداى كبوتر، و فرياد و زارى نمائيد مانند فرياد و زارى راهبى كه دنيا را ترك كرده، و از مالها و فرزندان در راه خدا بگذريد براى درخواست تقرب از جهت بلندى مقام و منزلت نزد او، يا آمرزش گناهى كه نوشته شده و فرشتگان او آن گناه را ثبت نموده اند، هر آينه كم است در مقابل ثوابى كه از جانب خداوند متعال من براى شما ام
يدوارم، و (همچنين) كم است در برابر عذاب او كه من از آن براى شما مى ترسم (ثواب و پاداش عبادت و پرستش خدا كه من به شما امر مى كنم بيشتر است از پاداش عبادتى كه شما در طلب آن تضرع و زارى مى كنيد و به آنچه كه وسيله تقرب است دست مى اندازيد، و عقاب و كيفر معصيتى كه من شما را از آن نهى مى نمايم سخت تر است از معصيتى كه شما در آمرزش آن ناله و سوگوارى مى نمائيد، خلاصه پاداش عبادت و بندگى خدا و كيفر معصيت و نافرمانى او كه من مى دانم از حيطه ادراك و فهم شما بيرون است، پس كوشش كنيد در آنچه كه امر مى كنم، و چشم بپوشيد از آنچه كه نهى مى نمايم). و سوگند به خدا اگر براى شوق به حقتعالى يا براى ترس از او دلهاى شما گداخته شود و از چشمهايتان خون جارى گردد و بدين منوال زندگى كنيد در دنيا مادامى كه باقى است، اين اعمال و منتهى درجه كوشش شما برابرى با نعمتهاى بزرگ خداوند كه به شما عطاء فرموده نمى نمايد، و مساوى راهنمائى نمودن او شما را بسوى ايمان نمى گردد.
و قسمتى از اين خطبه در بيان عيد قربان در صفت حيوان قربانى است: از جمله شرايط حيوان قربانى آن است كه تمام گوش باشد (بريده و شكافته نباشد) و چشمش سالم باشد، پس اگر گوش و چشمش بى عيب بود، قربانى صحيح و درست است، و اگر شاخ شكسته باشد (براى قربانى صلاحيت ندارد، مانند گوسفند پاشكسته ايست كه) براى رفتن به قربانگاه مى لنگد (قربانى گوسفند پاشكسته و شاخ شكسته درست نيست). سيدرضى فرمايد:) منسك (اگر چه بمعنى محل عبادت و پرستش است، و ليكن) در اينجا بمعنى قربانگاه و آن موضعى است كه قربانى را در آنجا سر مى برند.