نامه 048-به معاويه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس از آن فرمود: اى پسران عبدالمطلب نمى خواهم شما را بيابم كه در خونهاى مسلمانان فرو رويد به بهانه اينكه بگوئيد: اميرالمومنين كشته شد، اميرالمومنين كشته شد (كشتن مرا سبب جنگ و خونريزى قرار ندهيد) بدانيد كه بايد به عوض من كشته نشود مگر كشنده ام. بنگريد هر گاه بر ثر اين ضربت او من مردم به عوض آن ضربتى به او مى زنيد، و بايد او را مثله نشود (پيش يا پس از كشته شدن چشم و گوش و بينى و لب و دست و پا و سائر اعضايش را نبريد، و يا كارهاى زشت ديگر به او روا نداريد) كه من از رسول خدا، صلى الله عليه و آله، شنيدم مى فرمود: از مثله نمودن دورى كرده بترسيد هر چند به سگ آزار رساننده باشد (زيرا اين گونه كيفرها را مردم خداپرست نمى پسندند هر چند از كشنده اندوه فراوان داشته باشند، و آن روش نادانان و بد سيرتان است كه از بسيارى كينه دل خود را به آن خنك كرده و بد سيرتيشان را آشكار مى سازند).

نامه 048-به معاويه


از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به معاويه (كه او را اندرز مى دهد): پس ستمگرى و دروغگوئى شخص را در دين و دنيايش تباه مى گردانند، و نقص و بى قدريش را نزد عيب جويش هويدا مى سازند، و تو ميدانى كه در نمى يابى آنچه (خواهشهاى در دنيا، يا يارى عثمان بعد از كشته شدنش) را كه از دست رفتن آن مقدر شده است، و گروه هائى كارى (امامت و خلافت) را نادرست قصد كردند، و (براى پيروى ننمودن از امام حقيقى، يا نقض عهد و به دست آوردن رياست و كالاى دنيا) دستور آشكار الهى را تاويل نمودند (خلافت را به ميل خود به راى مردم واگذاشتند، و براى رسيدن به آرزوى خويش خونخواهى عثمان را بهانه نمودند) پس خدا ايشان را دروغگو خوانده (و عذاب و كيفر دروغگويان را به آنها خواهد داد) پس برحذر باش از روزى كه در آن خشنود است كسى كه پايان كارش را پسنديده يافته و پشيمان است كسى كه اختيارش را به شيطان داده و با ستيزگى نكرده است (مهار خود را از كف او بيرون نكشيده تا به هر جا كه خواسته او را برده). و تو ما را (در جنگ صفين) به حكم قرآن دعوت نمودى با اينكه اهل قرآن نبودى (چون كارهايت برخلاف دستور و احكام آن است) و ما تو را پاسخ نداديم، بلكه حكم

قرآن را پذيرفتيم، و درود بر آنكه شايسته است.

/ 441