خطبه 106-در يكى از ايام صفين - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


امام منقرض الطاعه ياغى گرديده و به فرمان او اموال مسلمانها و معاهدين را كه در پناه اسلامند غارت مينمايند و شما ساكت نشسته با اينكه توانا هستيد از ايشان جلوگيرى نمى نمائيد) و حال آنكه براى شكستن پيمانهاى پدرانتان (كه در مقابل پيمانهاى الهى اهميتى ندارد) حاضر نيستيد و آن را ننگ ميدانيد، و (شما كسانى هستيد كه) احكام خدا بر شما وارد ميشد (از شما ميپرسيدند) و از شما صادر ميگشت (شما پاسخ ميگفتيد) و به شما رجوع و بازگشت مينمود (در مرافعه قضاوت ميكرديد) پس مقام و منزلت خود را به ستمگران (معاويه و پيروانش) واگذارده و زمام كارهايتان را بدست ايشان سپرديد، و در احكام الهى به آنها تسليم شده از آنان پيروى كرديد، در حالتى كه ايشان (در تكاليف شرعيه) به شبهات و آراء باطله عمل ميكنند، و در پى شهوات و خواهشهاى نفسانى ميروند، و (ليكن بدانيد كه اين تسلط و توانايى براى آنها نميماند، بلكه) سوگند به خدا اگر شما را در زير هر اخترى متفرق سازند (در شهرها پراكنده نمايند) هر آينه خداوند شما را براى روز بد ايشان گرد آورد (تا ببينيد چگونه از آنان انتقام ميكشد).

خطبه 106-در يكى از ايام صفين


از سخنان آن حضرت عليه السلام است در يكى از روزهاى جنگ صفين (براى توبيخ و سرزنش اصحاب خود پس از شكست و فرار از لشگر شام و برگشتن و فتح نمودن آنان): (در كارزار) گريختن و پشت كردن شما را از صفهاتان ديدم، اهل شام كه جفاكارانى بدخو و پست و عربهاى باديه نشين هستند شما را گريزاندند، در حالتيكه شما از برازندگان و جوانمردان عرب هستيد، و چون تقدم بينى (نسبت به اعضاى بدن) شريف و مقدم و مانند كوهان شتر بلند مرتبه و بزرگتر از آنها ميباشيد (پس در اين صورت شكست و فرار سزاوار شما نبود) دردهاى سينه من شفا يافت (غم و اندوهم زائل گشت) آنگاه كه ديدم در آخر كار آنها را ميرانديد، چنانكه شما را رانده بودند، و از سنگرهاشان دور مينموديد، چنانكه شما را دور كرده بودند، و بوسيله شمشيرها آنها را كشته مستاصل و بيچاره ميكرديد، و نيزه ها بر ايشان ميزديد (تا اينكه بر اثر فرار) اولشان به آخرشان سوار ميشدند (روى هم مى افتادند) مانند شترهاى تشنه رانده شده كه از حوضها و آبگاههاشان منع كرده دور نمايند.

خطبه 107-حادثه هاى بزرگ


از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است و آن از خطبه هائى است كه در آن (خداوند سبحان را سپاس گزارده و رسول اكرم را ستوده و به بعضى از كمالات و كرامات خويش اشاره نموده، و) فتنه و فساد و خونريزيهايى را كه پيش مى آيد بيان فرموده: سپاس خدايى را سزا است كه به سبب خلقت و آفرينشى كه فرموده (و دليل بر ربوبيت او است) به خلائق آشكار شده است، و به حجت و برهان خويش (آثار قدرت) نزد دلهاى ايشان ظاهر و نمايان است، بدون به كار بردن فكر و انديشه آفريدگان را ايجاد فرمود، زيرا انديشه ها سزاوار نيست مگر به كسانيكه داراى ضمائر (قواى مدركه باطنيه) باشند و خداوند فى نفسه داراى ضميرى نيست (زيرا كسيكه براى ادراك چيزى به قواى ادراكيه نياز داشته باشد البته ممكن است، و واجب الوجود ممكن نميباشد) و علم او به باطن و كنه ناديدنيها نفوذ (حاجب و مانعى براى او نيست) و به كوچكترين افكار و اسرار (دلها كه اطلاع از آن براى كسى ممكن نباشد) احاطه دارد.

قسمتى از اين خطبه است در وصف پيغمبر صلى الله عليه و اله: خداوند سبحان رسول اكرم را برگزيد از شجره پيغمبران (آل ابراهيم) و از چراغدان روشنايى (كه نور هدايت و رستگارى از آنان تابان بود) و از بالاى پيشانى (كه اشرف و افضل بر ديگرانند) و از ناف بطحاء (مكه معظمه) و از چراغهاى تاريكى (پدران آن بزرگوار همه چون چراغ راهنماى سرگردانان بودند) و از سرچشمه هاى حكمت (كه همه داراى دين و شريعت بوده و ديگران علم و حكمت از آنها مى آموختند).

/ 441