حکمت 102 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 102


امام عليه السلام (در پيروى از دستور خدا) فرموده است: خداوند بر شما امر كرده واجبات (مانند نماز و روزه و خمس و زكوه و حج) را پس آنها را تباه ننمائيد (در انجام آنها كوتاهى نكنيد كه به كيفر خواهيد رسيد) و حدودى (مانند احكام بيع و نكاح و طلاق وارث) براى شما تعيين نموده از آنها تجاوز ننمائيد ( به سليقه خودتان رفتار نكنيد كه بيچاره مى شويد) و شما را از چيزهائى (مانند زنا و لواط و قمار و شراب و رباخوارى) باز داشته پرده حرمت آنها را ندريد (به جا نياوريد كه در دنيا زيان ديده در آخرت به عذاب جاويد گرفتار خواهيد شد) و براى شما از چيزهائى خاموشى گزيده (مانند تكليف كردن به تحصيل و دانشى كه براى آخرت سودى ندارد) و آنها را از روى فراموشى ترك نفرموده (چون خداوند منزه از فراموشى است) پس در به دست آوردن آنها خود رابه رنج نيندازيد.

حکمت 103


امام عليه السلام (درباره بى اعتنائى بدين) فرموده است: مردم چيزى از كار و دينشان را براى به دست آوردن سود دنياشان از دست نمى دهند مگر آنكه خدا پيش مى آورد بر آنها چيزى را كه از آن سود زيانش بيشتر است (زيرا بى اعتنائى در امر دين مستلزم دورى از رحمت حقتعالى است).

حکمت 104


امام عليه السلام (در زمان جهل و احكام) فرموده است: بسا عالم (به علم سحر و حساب و نجوم و هيئت و انساب و مانند آنها) كه (بر اثر اشتغال به آنها از به دست آوردن علم دين بازمانده است) جهل و نادانيش (به علم دين) كه از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده است) او را مى كشد (از نيكبختى جاويد بى بهره مى سازد) و علم و دانشى كه با او است او را سود نبخشد.

حکمت 105


امام عليه السلام (درباره قلب) فرموده است: برگى از (رگهاى) اين انسان پاره گوشتى آويخته شده كه آن شگفترين چيزى است كه در او است و آن قلب است كه براى آن اوصاف پسنديده و صفات ناپسنديده اى است برخلاف آنها: اگر اميد و آرزو به آن رو كند طمع و آز خوارش مى گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آيد حرص تباهش سازد، و اگر نوميدى به آن دست يابد حسرت و اندوه مى كشدش، و اگر غضب و تندخوئى براى آن پيش آيد خشم به آن سخت گيرد، و اگر رضا و خشنودى آن را همراه شود خوددارى (از ناپسنديده ها) را فراموش نمايد، و اگر ترس ناگهان آن را فرا گيرد دورى جستن (از كار) مشغولش سازد، و اگر ايمنى و آسودگى آن فزونى گيرد غفلت آن را مى ربايد، اگر به آن مصيبت و اندوه رخ دهد بى تابى رسوايش نمايد، و اگر مالى بيابد توانگرى ياغيش گرداند، و اگر به چيزى آن را بيازارد و بلاء و سختى گرفتارش كند، واگر گرسنگى بر آن سخت گير و ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سيرى به آن بسيار گشته از حد بگذرد شكمپرى به رنج اندازدش، پس هر كوتاهى از حد آن را زيان رساند، و هر بيشى در حد آن را تباه گرداند (بنابراين قلبى كه اعتدال و ميانه روى را از دست نداده به حكمت رفتار كند دا

رنده آن سود دنيا و آخرت را دريابد).

/ 441