خطبه 053-در مساله بيعت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 053-در مساله بيعت


از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در بيان بيعت كردن (مردم با آن بزرگوار): (پس از كشته شدن عثمان) مردم نزد من خود را بيكديگر زده (براى بيعت نمودن) ازدحام نمودند، مانند ازدحام شتر تشنه هنگام آشاميدن آب كه عقال و ريسمانش باز شده و ساربان رهايش نموده باشد (و بطورى بر من هجوم آوردند) كه گمان كردم مى خواهند مرا بقتل رسانند، يا بعضى از ايشان قصد دارند در حضور من بعض ديگر را بكشند (پس بيعت ايشان را قبول كردم) و (چون بعد از آن دسته اى مانند طلحه و زبير نقض عهد كرده پيمان شكستند) من ظاهر و باطن اين امر را زيرورو نمودم به حدى كه (انديشه در اين باب) مرا از خواب باز داشت، پس طاقت نياوردم مگر بجنگيدن با ايشان (كه پيمان شكستند) يا انكار آنچه كه محمد صلى الله عليه و آله آورده است (زيرا پيكار با ياغيها بر امام واجب است و در صورت قدرت و توانائى اگر با آنان جنگ نكند ترك واجب كرده و آن براى امام مانند آن بود كه احكام حضرت رسول را انكار نموده باشد، و چون انكار احكام رسول خدا سبب عذاب الهى است) پس علاج جنگيدن بر من آسانتر بود از علاج عذاب الهى، و مرگهاى دنيا (مشقتها و سختيها) بر من آسانتر است از مرگها (و عذابها)ى

قيامت.

خطبه 054-درباره تاخير جنگ


از سخنان آن حضرت عليه السلام است در صفين موقعى كه اصحاب آن بزرگوار تصور كردند در شروع بجنگيدن (با مردم شام) درنگ و كندى مى نمايد (چون در صفين آب بتصرف حضرت درآمد و از اهل شام ممانعت ننمود چند روزى جنگ متاركه گشت، پس بعضى از لشگريان گفتند تامل او در فرمان بجنگ شايد براى اينست كه از مرگ و كشته شدن مى ترسد، و برخى ديگر گفتند شايد براى اينست كه در وجوب جنگيدن با مردم شام شك و ترديد دارد، حضرت در پاسخ آنان فرمود): اما سخن شما كه آيا اينهمه تامل و درنگ من براى ترس از مرگ و كشته شدن است؟ پس سوگند به خدا هيچ باكى ندارم از داخل شدن در مرگ (كشته شدن در ميدان كارزار) يا اينكه ناگاه مرگ مرا دريابد، و اما سخن شما در اينكه (فرمان جنگيدن نمى دهم براى آن است كه در وجوب كارزار) با اهل شام مرا شك و ترديدى است، پس سوگند به خدا يك روز جنگ كردن را بتاخير نينداختم مگر براى آنكه مى خواهم گروهى (از ايشان) به من ملحق گرديده هدايت شوند (از گمراهى دست كشيده براه راست قدم نهند) و به چشم كم نور خود روشنى راه مرا ببينند، و اين تامل و درنگ در كارزار نزد من محبوبتر است از اينكه آن گمراهان را بكشم و اگر چه (ايشان دست از ضلال

ت و گمراهى برنداشته بالاخره كشته مى شوند و در قيامت) با گناهانشان (مخالفت با امام و پيروى نمودن از دشمنان آن حضرت) باز مى گردند (گرفتار خواهند شد).

/ 441