زيرا اين كار زن درست را به نادرستى، و زنى را كه (از ناشايسته) آراسته است به دو دلى و انديشه (در آن كار) وامى دارد (زنيكه به كار ناشايسته اهميت دهد بر اثر نسبت دادن ارتكاب آن در نظر او آسان شود و ممكن است آن را بجا آورد و براى هر يك از زيردستان و كاركنان خود كارى تعيين كن تا (اگر آن را انجام نداد) او را نسبت بهمان كار واخذه و باز پرسى كنى، زيرا اين روش سزاوارتر است تا اينكه كارهايت را به يكديگر وانگزاريد، و خويشانت را گرامى دار، زيرا آنان بال و پر تو هستند كه با آن پرواز مى كنى، و اصل و ريشه تو مى باشند كه به ايشان باز مى گردى (از آنان كمك گرفته و به آنها سرفرازى) و دست ياور تو هستند كه با آن بر دشمن حمله مى كنى (و پيروز مى گردى). دين و دنياى تو را نزد خدا امانت مى سپارم (كه حفظ نموده از هر پيشامدى نگاه دارد) و بهترين قضاء و خواسته او را اكنون و آينده و در دنيا و آخرت براى تو از او درخواست مى نمايم، درود بر آنكه شايسته است.
نامه 032-به معاويه
از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به معاويه (كه در آن از اينكه مردم را گمراه كرده يا فرموده، و به تقوى و ترس از خدا پندش داده): و گروه بسيارى از مردم را تباه ساختى: ايشان را به گمراهى خود فريفتى، و در موج درياى (نفاق و دوروئى) خويش انداختى كه تاريكيها (گمراهيها) آنها را احاطه كرده، و شبهه ها (نادرستيها) به گردشان موج مى زند، پس از راه راستشان دور شدند (در پى حق به سوى باطل رفتند) و به پاشنه هاشان برگشتند (پس پس رفتند) و پشت كردند، و بر حسبهاشان (شرافت خاندانشان) تكيه نمودند نازيدند مگر بينايان (خردمندانشان) كه (از راه باطل براه حق) برگشتند، پس ايشان بعد از شناختنت (كه برخلاف حق قدم برداشته مردم را فريب مى دهى) از تو جدا شدند، و از كمك كردنت بيارى خدا گريختند، هنگامى كه آنها را به دشوارى كشاندى (به باطل سوق دادى) و از راه راست بر گرداندى (گمراهشان كردى) پس اى معاويه در (عذاب و كيفر) خود از خدا بترس، و مهارت را از دست شيطان بكش (با او به هم بزن و نفست را از پيروى او بازدار) زيرا دنيا از تو جدا خواهد گشت، و آخرت به تو نزديك است، و درود بر شايسته آن.