نامه 012-به معقل بن قيس الرياحى - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 012-به معقل بن قيس الرياحى


از وصيتهاى آن حضرت عليه السلام است به معقل ابن قيس رياحى (كه از ياران و شيعيان آن بزرگوار بوده) هنگامى كه او را از مدائن با سه هزار تن به سوى لشگر شام فرستاده كه جلودار سپاهيان آن حضرت باشد (و در آن روش جنگ با دشمن را به او مى آموزد): بترس از خداوندى كه تو را چاره اى نيست جز ملاقات پاداش و كيفر او، و تو را غير از او پايانى نمى باشد (چون سر و كار تو جز با او نيست، پس براى رضاء و خشنودى او جهاد كن و ترس و بيم به خود راه نداده از كشته شدن در راه او باكى نداشته باش) و جنگ مكن مگر با كسى كه با تو بجنگد (زيرا جنگ با كسى كه نمى جنگد ستم است و شخص متقى و پرهيزكار ظلم به كسى روا ندارد) و در بامداد و پسين كه هوا خنك است راه پيمائى كن، و در وسط روز كه هوا گرم است مردم را (براى استراحت و آسايش) بازدار و آهسته بران (شتاب مكن تا ناتوانان همراه توانايان بيايند) و در اول شب راه مرو كه خداوند آن را براى آرامش و استراحت و آسودگى قرار داده نه كوچ كردن چنانكه در قرآن كريم س 10 ى 67 مى فرمايد: هو الذى جعل لكم الليل لتسكنوا فيه و النهار مبصرا، ان فى ذلك لايات لقوم يسمعون يعنى او است خداوندى كه شب را براى شما بياف

ريد تا در آن آرامش يابيد، و روز را روشن تا به انجام نيازمنديها بپردازيد و در آفرينش شب و روز براى گروهى كه سخنان حق را مى شنوند نشانه هاى توحيد و يگانگى حقتعالى است پس در اول شب تن و مركبت را آسوده گذار، و چون پى بردى هنگامى را كه سحر پيش از بامداد هويدا مى گردد، يا هنگامى كه بامداد آشكار مى شود با بركت و نيكبختى كه از جانب خدا مى رسد روانه شو، و هر گاه با دشمن روبرو شدى ميانه لشگر خود بايست و به دشمنان نزديك مشو مانند نزديك شدن كسى كه مى خواهد جنگ برپا كند، و از آنان دور مشو همچون دور شدن كسى كه از جنگ مى ترسد تا آنكه فرمان من به تو برسد (زيرا شروع به جنگ پيش از رسيدن فرمان شايد شايسته نبوده زيان آن بيش از سودش باشد، و دور شدن هم موجب دليرى حريف گردد) و بايد پيش از خواندن آنان را به راه حق و حجت تمام كردن كينه و دشمنى شما را به جنگ با ايشان وادار نسازد (زيرا جنگ از روى كينه و دشمنى براى هوا و هوس است نه اطاعت و فرمانبرى از خداوند، پس در اين صورت اگر كسى كشته شود يا ديگرى را بكشد گناهكار و معذب است).

نامه 013-به دو نفر از اميران لشگر


از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به دو سردار (زياد ابن نصر و شريح ابن هانى) از سرداران لشگرش (زمانى كه ايشان ابوالاعور سلمى را كه پيرو لشگر معاويه بود با لشگرى انبوه در سورالروم ملاقات نمودند و او و همراهنانش را به پيروى امام عليه السلام دعوت كردند و آنها نپذيرفتند، پس سرگذشت را به حضرت نوشته توسط حارث ابن جمهان روانه داشتند، اميرالمومنين عليه السلام كه نامه ايشان را خواند مالك اشتر را طلبيده فرمود: زياد و شريح به من نامه اى نوشته و منتظر فرمان هستند بايد به جانب آنها رفته بر آنان امير و سردار باشى و زياد را بر طرف راست و شريح را بر سمت چپ قرار ده تا من بخواست خداوند بزودى به تو برسم، و نامه اى به زياد و شريح نوشته و آنها را به پيروى از مالك اشتر امر فرموده، و آن را به توسط حارث ابن جمهان از ياران امام عليه السلام است روانه داشت، و صورت نامه اين است): مالك ابن حارث اشتر را بر شما و پيروان شما امير و فرمانروا گردانيدم، پس فرمان او را شنيده پيروى نمائيد، و او را براى خود زره و سپر قرار دهيد، زيرا او از كسانى نيست كه بيم سستى ناتوانى و لغزيدن خطاكارى و كندى از كارى كه شتاب در آن به احتياط و هوش

مندى سزاوارتر است، و شتاب به كارى كه كندى در آن نيكوتر است در او برود (مالك براى بدست آوردن رضاء و خشنودى خدا كوشش داشته و هيچگاه سستى به خود راه ندهد، و بيهوده سخن نگفته كارى انجام نخواهد داد).

/ 441