حکمت 301
امام عليه السلام (درباره زيركى مومن) فرموده است: از گمانهاى مومنين بپرهيزيد (به آن اهميت دهيد) كه خداوند حق و راستى را بر زبانهاى آنان قرار داده دارد) (پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده است: اتقوا فراسه المومن فانه ينظر بنور الله يعنى از زيركى مومن و درك او باطن را از ظاهر بپرهيزيد و گفته او را درست پنداريد زيرا و به نور خدا و آنچه او به زبانش افاضه مى فرمايد نگاه مى كند و مى گويد).
حکمت 302
امام عليه السلام (درباره توكل به خدا) فرموده است: راست نيست ايمان و گرويدن بنده تا اطمينانش به آنچه در دست (توانائى) خداوند سبحان است بيشتر باشد به آنچه در دست خويش دارد (اعتمادش در روزى و بهره خود به عطاء و بخشش خدا بيشتر باشد از اعتماد به مال و دارائى كه در دست دارد چون آنچه در دست دارد ممكن است از بين برود و آنچه نزد خدا است هميشه باقى و برقرار است).
حکمت 303
امام عليه السلام به انس ابن مالك (از اصحاب پيغمبر اكرم كه رجال نويسان او را نكوهش نموده اند) هنگامى كه به بصره آمد او را نزد طلحه و زبير فرستاد تا سخنى را كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله (در محضر آن حضرت) درباره ايشان شنيده (شما طلحه و زبير با على جنگ خواهيد نمود و او را ستمگريد) به آنها يادآورى كند، و انس از آن گواهى خوددارى كرد و چون نزد آن بزرگوار برگشت گفت: آن سخن پيغمبر از من فراموش شده است، حضرت (در نفرين به او) فرمود: اگر دروغ بگوئى خدا به تو سفيدى رخشانى بزند كه عمامه و دستار آن را نپوشاند (سفيدى در روى تو افتد كه عمامه آن را از نظر مردم نتواند پنهان نمايد.
حکمت 304
سيدرضى عليه الرحمه فرمايد:) مراد از آن سفيدى برص و پيسى است كه پس از آن اين درد در روى انس هويدا گرديد و او(از شرمندگى) ديده نمى شد مگر باروبند. امام عليه السلام (در اهميت دادن به واجبات) فرموده است: دلها را رو كردن و رو برگرداندنى (آمادگى و ماندگى) است، پس چون رو كردند آنها را (علاوه بر واجبات) به انجام مستحبات واداريد، و هر گاه رو برگرداندند به انجام واجبات اكتفاء نمائيد (زيرا ترك واجبات به هر حال جائز نيست اگر چه شخص را حضور قلب هم نباشد).
حکمت 305
امام عليه السلام (در ترغيب به خواندن و فهميدن قرآن) فرموده است: در قرآن است خبر آنچه پيش از شما است (از احوال گذشتگان) و خبر آنچه بعد از شما است (از احوال قبر و دوزخ و قيامت) و حكم آنچه بين شما است (از واجب و حرام و مستحب و مكروه و مباح).