خطبه 023-در باب بينوايان
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در آن فقراء را پند ميدهد كه بر اغنياء رشك نبرند و به اغنياء دستور داده كه از روى رئاء و خودنمايى كارى نكنند و فوائد صله رحم و مهربانى و كمك به خويشان را بيان ميفرمايد): پس از ستايش خداوند و درود بر پيغمبر اكرم فرمان الهى (آنچه مقدر است) فرود مى آيد بسوى هر كس مانند دانه هاى باران از آسمان به زمين و قسمت هر كس زياد يا كم به او ميرسد (هر كس به آنچه خداوند متعال از روى حكمت و عدالت براى او تعيين نموده بهره مند ميگردد، چنانكه در قرآن كريم س 43 ى 32 ميفرمايد: نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الاحيوه الدنيا يعنى ما آنچه را كه بايد در زندگانى دنيا به آنها برسد بين ايشان قسمت نموده ايم، و در س 15 ى 21 ميفرمايد: و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم يعنى چيز نيست مگر آنكه خزينه هاى آن در تحت تصرف ما است و نميفرستيم آن را مگر به اندازه اى كه معلوم شده) بنابراين هر گاه يكى از شما در اهل يا در مال يا در وجود شخص برادر (همنوع) خود زيادتى بيند نبايد سبب فتنه و فساد او گردد (رشك بر او نبرده خود را در مخاطرات دنيا و آخرت نيندازد) زيرا مرد مسلمان ماداميكه (بر دي
گرى رشك نبرده) پستى و عارى اظهار نكرده تا سر زبان مردم بيفتد و بر اثر آن بى مقدار شود و كوتاه بينان پست بسبب آن بر او برانگيخته شوند مانند قمار باخته ايست كه از اولين تيرهاى خود فيروزى و بردن را منتظر است تا بلكه غنيمتى بدست آورده خسارت خود را جبران نمايد (خلاصه فقير و درويش تهى دست كه امثال و اقران خود را با مال و منال و اولاد بسيار مى بيند نبايد بر ايشان رشك برده در معصيت افتد و با آنها بدخويى كند يا در برابر آنان فروتنى نمايد، بلكه بايد اظهار بى نيازى نموده اندوه در دل خود راه ندهد و همت بر آن گمارد كه آنچه سبب پستى و عار است از او ظاهر نشود و آبرو و شرف خويش را نيكو نگهدارد، و هميشه خوشحال و منتظر فراوانى نعمت باشد مانند قمار باخته اى كه انتظار بردن را ميكشد) و همچنين مرد مسلمان تنگدست كه از خيانت (با خدا و خلق) دورى نموده يكى از دو چيز نيكو را از جانب خدا انتظار ميبرد: يا دعوت كننده خدا را (مرگ كه همه كس را بسوى خدا ميخواند) پس آنچه نزد خدا مى يابد (از نعمتهاى آخرت) براى او بهتر (از نعمتهاى دنيا) است، يا روزى خدا را (در دنيا) پس او صاحب اهل و مال گردد در حالتيكه دين و حسب او ( علم و آداب و بردباريش) با
او است، به تحقيق مال و اولاد متاع دنيا است (كه فانى ميگردد) و عمل نيكو متاع آخرت است (كه باقى و برقرار ميباشد) و گاه باشد كه خداوند به گروهى هر دو را عطا مى فرمايد (هم از دنيا بهره ميبرند و هم از آخرت) پس (به آنچه مقدر است رضا داده معصيت و نافرمانى نكنيد و) از عذاب خدا كه به آن ترسانيده است شما را بترسيد، و ترسيدن شما از روى عذر و بهانه نباشد (مانند ترسيدن خردمندان كه ميترسند مبادا گرفتار خطا و تقصيرى شوند) و عبادت كنيد (خدا را) نه بقصد جلوه دادن نزد مردم و خودنمائى، زيرا كسى كه براى غير خدا كارى انجام دهد خداوند اجر او را با كسى كه براى او آن كار را انجام داده محول مى سازد (تا مزد خود از او بخواهد، و چون حضرت در جميع گفتار و كردارش كسى را غير از خدا در نظر نداشته در اينجا شروع به دعا مى فرمايد:) از خدا مى طلبيم مرتبه هاى شهيدان را (كه در بلاء شكيبا بودند) و زندگى كردن با خوشبختان را (كه به كسى رشك نبردند) و مرافقت با پيغمبران را (كه كارى از روى رياء و خودنمايى نكردند).
اى مردم هيچكس از طايفه و خويشان خود بى نياز نيست هر چند صاحب مال و دارائى باشد و بدست و زبان آنها كه از او دفاع و يارى نمايند حاجت دارد و نزديكان شخص براى حفظالغيب او مهمترين اشخاصند و بهتر ميتوانند پراكندگى و گرفتارى او را مرتفع سازند و در هنگام سختى و پيشامدهاى ناگوار اگر براى او پيش آيد بر او (از بيگانگان) مهربانترند، و نام نيكو كه خداوند به شخص در ميان مردم عطاء فرمايد بهتر است براى او از ثروت و دارائى كه براى ديگرى به ميراث گذارد (زيرا نام نيكو در ميان مردم سبب ميشود كه از خويشان و بيگانگان هر كه بشنود براى او طلب مغفرت كند و اما ارث فقط به ارث برنده نتيجه مى بخشد، پس صرف مال در طلب ذكر جميل و نام نيكو براى شخص بهتر است از باقى گذاردن مال و ثروت براى وارث، و اين جمله اشاره است به اينكه شخص بايد از صرف مال درباره خويشان دريغ ننموده و به ايشان كمك و دستگيرى نمايد).
و قسمتى از اين خطبه است: آگاه باشيد نبايد رو بگرداند يكى از شما از خويشان خود آنگاه كه ببيند آنها را در فقر و پريشانى و بايستى بايشان احسان نمايد مالى را كه زياد نميشود اگر از دادن آن خوددارى نمايد و كم نميگردد اگر آنرا صرف كند (خداوند عوض آنرا خواهد داد) و هر كه از طائفه خويش دست بكشد (آنها را كمك و دستگيرى ننمايد) پس، از ايشان يكدست گرفته شده و از او دستهاى بسيار، و كسيكه (بخويشان خود) متواضع و مهربان و همراه باشد دوستى هميشگى آنها را به خود جلب ميكند. (سيد رضى فرمايد:) ميگويم: غفيره دراين خطبه بمعنى زيادتى است، چنانكه در عوض جمع كثير ميگويند: جم غفير و جماء غفير، و در روايتى است به جاى آن عفوه گفته شده، و عفوه چيز نيكو را گويند، چنانكه گفته ميشود: اكلت عفوه الطعام يعنى طعام نيكوئى خوردم، و چه خوش معنائى اراده فرموده است حضرت از فرمايش خود: و من يقبض يده عن عشيرته تا آخر زيرا هر كه همراهى و نفع خود را از خويشانش بازدارد يك كمك را از آنها دريغ نموده، پس هر گاه به نصرت و يارى ايشان حاجت پيدا كند و بخواهد كه آنها او را كمك كنند، از ياريش خوددارى مى نمايند و بحرف او گوش نمى دهند، بنابراين از مساعدت
دستهاى زياد و همراهى قدمهاى بيشمار محروم ميماند.