خطبه 191-درباره معاويه
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در نادرست بودن گمان كسى كه اعتقاد داشت انديشه معاويه رساتر و تدبيرش بهتر از آن بزرگوار است): سوگند به خدا معاويه از من زيركتر نيست، وليكن او بيوفائى و خيانت كرده و معصيت و نافرمانى مينمايد (در هر امرى مكر و حيله بكار برده به عهد و پيمان پابند نيست، از اين رو نادان تصور ميكنند اين از زيركى و دانائى او است) و اگر مكر و بيوفائى نكوهيده نبود (خداوند عذاب براى آن مقرر نفرموده بود) من زيركترين مردم بودم، ولى (بدانيد كه) هر مكر و بيوفائى گناهى است، و هر گناهى نافرمانى است، و روز قيامت براى هر عهد و پيمان شكنى پرچم و نشانه اى است كه به آن شناخته مى شود (گناهش آشكار بوده به آتش ميبردش) و سوگند به خدا من غافلگير نمى گردم تا درباره ام مكر و حيله بكار برند (چون هميشه به مكر و خدعه آنها آگاهم) و در سختى و گرفتارى عاجز و ناتوان نمى شوم (زيرا از همه كس تواناترم، ولى براى پيروى از دستور خدا و رسول از آنچه رضاى آنها نيست چشم مى پوشم، و اين دليل برترى و تواناترى راى و انديشه ديگرى از من نيست كه او پيرو شيطان و هواى نفس بوده، و من در هر امرى خدا را در نظر مى گيرم).
خطبه 192-پيمودن راه راست
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در ترغيب به رستگارى و نگران نبودن از كمى پيروان حق و سفارش به نهى از منكر كردن): اى مردم، در راه هدايت و رستگارى از جهت كمى پيروان آن (و بسيارى مخالفين) نگران نباشيد، زيرا مردم گرد آمده اند بر سر خوانى كه سيرى آن اندك و گرسنگيش بسيار است. (به زينت و آرايش دنيا دل بسته اند كه به زودى فانى مى شود، و بر اثر دلبستگى و پيروى نكردن از حق در قيامت به عذاب و گرفتارى بى پايان مبتلى مى گردند). اى مردم، رضاء و خشنودى (به معصيت و نافرمانى) و خشم (از طاعت و بندگى) مردم را گرد مى آورد (براى عذاب آماده مى سازد) و (اگر چه مباشر عمل ديگرى باشد، زيرا مانند آنستكه خود آن را به جا آورده، چنانكه) ناقه (حضرت صالح پيغمبر قوم) ثمود را يك مرد پى كرد و كشت، پس خداوند همه آنها را عذاب نمود به جهت آنكه به كشتن ناقه راضى بودند، و (از اين رو) خداوند سبحان (در قرآن كريم س 26 ى 157( فرموده: فعقروها فاصبحوا نادمين يعنى قوم ثمود ناقه را پى كرده كشتند در بامداد بعد (چون آثار عذابى كه حضرت صالح به ايشان خبر داده بود مشاهده نمودند) پشيمان شدند، پس (كشتن ناقه به همه آنان نسبت داده به جهت آنكه از
كشنده با اينكه ميتوانستند جلوگيرى ننمودند، بلكه به فعل او هم راضى بودند، و) عذاب آنها چنين بود كه زمين آنها را بر اثر (زلزله) فرو رفتن (عمارات) صدا كرد مانند صدا كردن آهن شخم زنى داغ شده در زمين هموار. اى مردم، هر كه راه راست را بپيمايد به آبادى ميرسد (و از تشنگى ميرهد) و هر كه بيراهه برود (از راه راست پا بيرون نهد) در بيابان بى آب و گياه فرود آيد (و از بى آبى جان سپارد، خلاصه هر كه به دستور خدا و رسول رفتار نمايد نيكبخت شود، و هر كه از شيطان و نفس اماره پيروى كند به عذاب مبتلى گردد).