خطبه 188-در ذكر فضائل خويش
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در نزديكى و يگانگى خود با پيغمبر و اينكه به خلافت سزاوارتر بوده و ديگرى را لياقت اين مقام نيست): بزرگان از اصحاب محمد- صلى الله عليه و اله- كه حافظ (قرآن و سنت او) هستند (و به اسرارش آگاهند) ميدانند كه من هرگز ساعتى از فرمان خدا و رسول دور نمانده ام و از جان خود درباره پيغمبر اكرم دريغ ننمودم در جاهائى كه (گرفتاريها و جنگها) دليران فرار ميكردند و گامها برميگشت (كسى را جرات جلوگيرى از دشمن نبود) بر اثر شجاعت و جوانمردى كه خداوند مرا به آن گرامى داشت، و رسول خدا- صلى الله عليه و اله - قبض روح شد در حاليكه سرش بر سينه من بود، و به روى دستم جان از بدنش جدا شد، و (به جهت تيمن و تبرك آن) دست به چهره ام كشيدم، و غسل آن حضرت صلى الله عليه و اله را متصدى گرديدم، و فرشتگان مرا كمك كردند، پس خانه و اطراف آن (حاضرين و فرشتگانى كه در آمد و رفت بودند) به گريه و ناله درآمدند، گروهى از فرشتگان فرود آمده گروهى بالا ميرفتند، و همهمه نماز ايشان كه بر آن بزرگوار ميخواندند از گوش من جدا نميشد تا اينكه او را در آرامگاهش نهاديم، پس كيست در حال حيات و ممات به آن حضرت از من سزاوار
تر؟! (هر كه ادعاى سزاوار بودن كند دروغ گفته و به ناحق خود را خليفه و جانشين او دانسته) شتاب كنيد از روى بينائى (بدون شك و ترديد) و بايد در جنگ با دشمن نيت شما راست باشد (بدون نفاق و دوروئى از امام به حق پيروى نمائيد) كه سوگند به آنكه جز او خدائى نيست من بر راه حق هستم (گفتار و كردارم همانست كه خدا و رسول فرموده اند) و دشمنان ما بر لغزشگاه باطل (پيرو نفس اماره و شيطان) هستند، ميگويم آنچه ميشنويد (تا حق را از باطل تمييز دهيد) و از خدا براى خود (كه مبتلاى شما شده ام) و براى شما (از گذشته هايتان) آمرزش ميطلبم (كه بار ديگر در گمراهى قدم ننهاده از امام به حق پيروى نمائيد).
خطبه 189-سفارش به تقوا
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در احاطه علم خدا به موجودات و ترغيب به تقوى و پرهيزكارى و وصف دين مقدس اسلام و اشاره به زمان بعثت پيغمبر اكرم و ستودن قرآن كريم): خداوند به آواز و ناله چرندگان در بيابانها و گناهان بندگان در خلوتها و آمد و شد ماهيها در درياهاى بزرگ و موج زدن و بر هم خوردن آب به وسيله بادهاى سخت دانا است، و گواهى ميدهم محمد برگزيده خدا و آورنده وحى (دستور) و فرستاده او است بر اثر رحمت و مهربانى.
پس از ستايش خداوند متعال و مدح حضرت مصطفى شما را سفارش ميكنم به پرهيزكارى و ترس از خداوندى كه آغاز آفرينش شما از او است، و نهايت آرزو و خواهشتان به او است، و راه راستتان بطرف او است، و پناه و گريزگاهتان او است، زيرا تقوى و ترس از خدا داروى درد قلبها و بينائى كورى دلها و بهبودى بيمارى تن ها و اصلاح فساد و سينه ها و پاكيزگى چرك نفسها و روشنى پوشش ديده ها و ايمنى ترس دل و نور سياهى تاريكى (نادانى) شما است، پس اطاعت و فرمانبردن از خدا را مانند پيراهن زير نه جامه رو (كه به بدن چسبيده نيست) رويه خودتان بگردانيد، و (حتى آن را) داخل و جزء تنتان زير پيراهن قرار دهيد، و ميان اندامتان پنهان نمائيد (خلاصه كارى كنيد كه همه اعضا و جوارح شما مطيع و فرمانبردار خدا باشد) و در كارهاتان آن را حكمران دانيد (در هر امرى پيرو امر و نهى خدا باشيد) و (آن را) آبشخور هنگام وارد شدن (به قامت) و وسيله دريافتن درخواست و سپر روز ترسيدن (از پيش آمدهاى سخت) و چراغهاى ميان قبرها و مونس و يار درازى خوف و بيم و گشايش جاهاى اندوهناك خودتان قرار دهيد، زيرا اطاعت و فرمانبرى از خدا پناه و نگاهدارنده است از مهلكه هائيكه رو مى آورد (و سب
ب نابودى ميشود) و از ترسهائيكه پيش آمد آن را انتظار ميبرند، و از گرمى آتشهاى افروخته (براى گناهكاران) پس هر كه تقوى و پرهيزكارى پيشه گيرد سختيها بعد از نزديك شدن و روآوردن از او دور و كارها پس از تلخى براى او شيرين و موجها (فتنه و تباهكاريها) پس از پى در پى رسيدن از او بر طرف و دشواريها پس از رنج دادن براى او آسان و كرامت و لطف (خداوند متعال) بعد از نايابى براى او بسيار و رحمت و مهربانى پس از دور شدن به او بازگشت و نعمتها پس از كم شدن بر او فراوان گردد، و بركت مانند باران بزرگ قطره پس از اندك باريدن به او برسد، پس بترسيد از خدائيكه شما را به پند خود (در قرآن كريم) بهره مند فرمود، و (به وسيله پيغمبران) شما را به دستور خويش اندرز داد، و به نعمت دادنش بر شما منت نهاد، پس براى عبادت و بندگيش نفسهاى خود را رام و خوار نمائيد، و حق فرمانبرى از او را بجا آوريد (آنچه امر كرده بجا آورده و از مناهى دورى گزينيد).