خطبه 174-موعظه ياران
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (كه در آن بشنوندگان اندرز داده به فضائل خود اشاره ميفرمايد): آهاى كسانيكه (از قيامت و حساب و بازپرسى) غافل بوده و از ايشان غافل نيستند (چون گفتار و كردار در صحيفه اعمال بدون كم و زياد ضبط ميشود، پس از خواب غفلت بيدار شده عمر خود را بيهوده بسر نرسانيد) و اى كسانيكه (بر اثر فريب دنيا اوامر و نواهى خداوند سبحان را) رها كرده و (به زودى دارائى و زينت و آرايش دنيا و آنچه به آن دل بسته اند) از ايشان خواهند گرفت، چگونه است كه شما را مى بينم از خدا دورى گزيده و رو به غير او آورده دوستى نموده ايد؟ شما مانند چهارپايانيد كه چوپان آنها را برده است به طرف چراگاه و باآميز و آبشخور دردانگيز (نميدانند آنها را به كجا ميبرند) كه چون گوسفندى مانند كه آنها را به جهت آماده كردن براى كاردها (سر بريدن) علف ميدهند، نميداند چه خيالى برايش دارند كه با آن نيكوئى كرده پرورشش ميدهند، روزش را روزگار و كارش را سير شدن ميپندارد (از پايان كار غافل بوده نظرى جز به روز حاضر و مقصودى جز خوردن ندارد، در صورتيكه صاحبش را از فربه نمودن آن مقصود ديگرى است، و چوپان نفس اماره شما را به چراگاه دنياى
پر از درد و گرفتارى برده و به زينت و آرايش نابود شدنى آن فريفته از عاقبت كار بيخبر، ميپنداريد هميشه در اينجا خواهيد ماند) سوگند به خدا اگر بخواهم خبر دهم هر مردى از شما را كه از كجا آمده و به كجا ميرود و جميع احوال او را بيان كنم ميتوانم، ولى ميترسم درباره من به رسول خدا، صلى الله عليه و اله كافر شويد (مرا بر او برتر دانيد با اينكه من آنچه از گذشته و آينده و حال خبر دهم از آن حضرت آموخته ام) آگاه باشيد من به خواص اصحاب خود كه كفر و غلو در او راه نخواهد يافت اين اخبار را خواهم رساند، و سوگند به خدا كه پيغمبر اكرم را بحق و راستى فرستاده و او را بر خلائق برگزيده (اين سخن را) نميگويم مگر براستى، و آن حضرت همه اين اخبار و تباه شدن آنكه هلاك ميگردد (به عذاب گرفتار ميشود) و رهائى آنكه نجات مييابد (جايش بهشت خواهد بود) و عاقبت، خلافت را به من خبر داده است، و چيزى باقى نگذاشته كه بر سرم بگذرد مگر آنكه آن را در دو گوشم فرو برده و به من رسانيده (خلاصه مرا به گذشته و حال و آينده خبر داده است). اى مردم، سوگند به خدا شما را به طاعتى ترغيب نميكنم مگر آنكه به آن از شما پيشى ميگيرم و شما را از معصيتى منع نميكنم مگر آنكه پيش ا
ز شما از آن باز مى ايستم (زيرا امر به معروف بعد از انجام آن و نهى از منكر پيش از مبادرت به آن تاثير و سودش در دلها بيشتر و بهتر است از امر به معروف و نهى از منكر نمودن كسيكه كردارش بر خلاف گفتار باشد، علاوه بر آنكه امام عليه السلام چنين كسى را در خطبه صد و بيست و نهم لعن فرموده).
خطبه 175-پند گرفتن از سخن خدا
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در اندرز به مردم و فضائل قرآن كريم كه آن را در اوائل خلافت خود فرموده): از گفتار خدا (در قرآن كريم راجع بدنيا و آخرت) سود ببريد (كه بهترين سودها است) و از پندهاى خدا (به زبان پيغمبر اكرم) بهره گيريد (تا رستگار شويد) و اندرز خدا را بپذيريد (تا از سختيهاى عذاب برهيد) زيرا خداوند به دليلهائى كه (بر همه) هويدا است جاى عذر براى عذاب نمودن (گناهكاران) شما باقى نگذاشته (كه بگويند چرا ما را عذاب ميكنى در صورتيكه ما نميدانستيم) و به شما اتمام حجت كرده (قرآن كريم را نازل فرموده و پيغمبر اكرم را مبين آن و راهنماى جن و انس قرار داده و خير و شر را به همگان نشان داده تا ايشان را در ترك تكاليف حجتى نباشد) و از اعمال آنچه را كه دوست داشته (به انجام آن امر كرده) و آنچه را كه بد دانسته (بجا آوردن آن را نهى نموده، در قرآن كريم و سنت پيغمبر اكرم) براى شما بيان فرموده تا دوست داشته او را پيروى و از آنچه بد دانسته دورى نمائيد، زيرا رسول خدا، صلى الله عليه و اله ميفرمود: بهشت پيچيده شده به سختيها (تحمل رنجها و شكيبائى بر طاعت و خوددارى از گناهان) و آتش پيچيده شده به خواهشها (ى
نفس و معصيت و نافرمانى). و بدانيد هيچ چيز از طاعت خدا نيست مگر آنكه انجام آن گران مى آيد، و هيچ چيز از معصيت خدا نيست مگر آنكه موافق ميل و خواهش ميباشد (زيرا پيروى نفس از قوه شهويه بيشتر است از قوه عاقله) پس خدا بيامرزد مردى را كه شهوت را از خويش دور كرده از پيروى خواهش و آرزوى نفس باز ايستد، زيرا اين نفس مشكلترين چيز است براى باز داشتن (از شهوترانى) و هميشه بر اثر خواهش و آرزو به معصيت شوق دارد. و اى بندگان خدا بدانيد كه مومن شب صبح نميكند و صبح را به شب نميرساند مگر آنكه به نفس خود بدگمان است و پيوسته از او عيب جوئى ميكند، و زيادتر از آنچه نموده است (از طاعت و بندگى) از آن ميطلبد (لذا نفس بر مومن تسلط نيافته نميتواند او را فريب دهد) پس مانند كسانى باشيد كه از شما (به رحمت خدا) پيشى گرفتند و جلو روى شما گذشتند، از دنيا خيمه كندند مانند خيمه كندن كوچ كننده، و (مدت زندگانى) آن را بسر رساندند مانند طى كردن منزلها (كه چگونه دلبستگى بدنيا و متاع آن نداشتند). و بدانيد اين قرآن پنددهنده اى است كه (در ارشاد و براه راست) خيانت نميكند، و راهنمائى است كه گمراه نمينمايد، و سخن گوئى است كه (در گفتارش) دروغ نميگويد، و كسى
با اين قرآن ننشست (قرائت ننموده در آن تدبر و انديشه نكرد) مگر آنكه چون از پيش آن برخاسته (قرائت و انديشه را به پايان رساند) هدايت و رستگارى او افزايش يافت يا كورى و گمراهى او كم گرديد. و بدانيد كسى را بعد از (آموختن) قرآن (و تدبر در معانى و عمل باحكام آن) نيازمندى نيست (تا براى دنيا و آخرت خود چيزى بياموزد) و نه براى كسى پيش از (آشنا شدن به) قرآن بى نيازى است (تا راه صلاح و فساد را به وسيله علوم و كتابها دانسته به آن نيازمند نباشد) پس بهبودى دردهاى (ظاهرى و باطنى و روحى و جسمى) خود را از آن بخواهيد، و در سختى و گرفتارى از آن كمك بطلبيد، زيرا در قرآن براى بزرگترين درد كه كفر و نفاق و تباه شدن و گمراهى ميباشد شفا و بهبودى است، پس به (پيروى از) آن (شفاء) از خدا بخواهيد، و با دوستى (عمل به) آن به خدا روآوريد، و آن را وسيله خواهش از بندگانش قرار ندهيد، زيرا بندگان به (چيزى) مانند قرآن به خدا رو نياوردند (براى درخواست از خدا و تقرب به او قرآن را بهترين وسيله دانستند. و بدانيد قرآن (در قيامت) شفاعت كننده ايست كه شفاعتش پذيرفته ميگردد، و راستگوئى است كه گفتارش تصديق ميشود، و كسى را كه قرآن روز قيامت شفاعت كرد (به در
ستى گفتار و كردارش گواهى داد) شفاعتش درباه او قبول ميشود، و كسى را كه قرآن روز قيامت (نزد خداوند سبحان) زشت دانست (به كفر و انفاق و بدرفتارى و شهوترانى او گواهى داد) گفتارش به زيان او تصديق ميگردد، زيرا روز قيامت نداء كننده اى فرياد ميكند: آگاه باشيد هر كشتكارى در عاقبت عمل و كشته خود گرفتار است مگر كشتكاران قرآن پس شما از كشت كنندگان و پيروان آن بوده آن را راهنماى بسوى پروردگارتان قرار دهيد، و از آن اندرز بگيريد، و انديشه هايتان را كه بر خلاف آن است متهم سازيد (در گفتار و كردار به انديشه ها اعتماد نداشته باشيد) و خواهشهاى خود را در برابر آن خيانتكار بدانيد (طبق هواى نفس آن را تفسير و تاويل ننمائيد كه به عذاب گرفتار خواهيد شد).