حکمت 141 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 141


امام عليه السلام (درباره مقام و منزلت) فرموده است: تباه گشت مردى كه قدر و منزلت خود را نشناخت (ندانست كه چه گوهر گرانمايه است، يا از حد تجاوز كرده پا از گليمش درازتر نمود).

حکمت 142


امام عليه السلام به مردى كه از آن حضرت درخواست پند و اندرز نمود (در نكوهش خوهاى ناشايسته) فرمود: مباش كسى كه بى عمل و كردار (عبادت و بندگى) به آخرت اميدوار است، و با اميد دراز توبه و بازگشت (از معصيت و نافرمانى) را پس مى اندازد، در (باره) دنيا گفتارش گفتار پارسايان و رفتارش رفتار خواستاران است، اگر از (كالاى) دنيا به او داده شود سير نگردد، و اگر به او نرسد قناعت نكند (به بهره خود خرسند نماند) ناتوان است از سپاسگزارى آنچه (نعمتهائيكه) به او داده شده است و مى جويد زيادى را در آنچه نرسيده (به او داده نشده، از كار ناشايسته ديگران را) باز مى دارد و خود (از آنچه نهى مى نمايد) دست بر نمى دارد) و فرمان مى دهد به آنچه خود به جا نمى آورد، نيكوكاران را دوست دارد و كردارشان را انجام نمى دهد، و گناهكار را دشمن دارد و خود يكى از آنها است، از جهت زيادى گناهان از مرگ كراهت داشته بدش مى آيد و ايستادگى مى كند بر آنچه (گناهانى كه) سبب كراهت از مرگ شده، اگر بيمار شود (از بد رفتاريش) پشيمان گردد و چون تندرستى يابد آسوده و غافل ماند، هر گاه (از بيمارى) آسايش بيند خودپسند شود و چون گرفتار گردد نوميد و پژمرده شود، اگ

ر بلاء و سختى برايش آيد با نگرانى دعاء و زارى نمايد، و چون راحتى و خوشى به او دست دهد از غرور و فريب (به كالاى دنيا از خدا) دورى گزيند، نفس (اماره) بر او مسلط است به آنچه (آمرزش گناهان كه) گمان دارد، و مسلط نيست به آنچه (مرگ و عذاب جاويد كه) باور دارد، بر ديگرى به گناه به كمتر از گناه خود مى ترسد (طاعت خويش را بزرگ مى پندارد) چون به توانگرى رسد شاد شده در فتنه و گمراهى افتد (پى هم گناه مى كند) و چون تنگدست گردد (از رحمت خدا) نوميد شده و (در عبادت و بندگى) سستى نمايد، و اگر طاعت و بندگى كند كوتاهى نمايد (درست انجام ندهد) و چون درخواست كند (از خدا حاجت طلبد) اصرار و كوشش دارد، اگر به او شهوت و خواهشى (آسايش و خوشى) رو آورد نافرمانى پيش گرفته توبه و بازگشت را پشت سر اندازد، و اگر به او اندوهى برسد از دستورهاى دين (شكيبائى و بردبارى و پناه به خدا بردن به هنگام سختى) دورى گزيند (براى مردم) عبرت و پند گرفتن از ديگران را بيان مى كند و خود عبرت نمى گيرد، و در اندرز دادن مى كوشد و خود پندپذير نيست، پس او به گفتار مى اندازد و عمل و كردارش اندك است، در آنچه (دنيا و كالاى آن كه) فانى و نابود گردد كوشش مى نمايد و در آنچه

(آخرت و آنچه در آن است كه) باقى و جاويد است سهل انگارى مى كند، غنيمت و سود (معصيت و نافرمانى) غنيمت و سود، از مرگ ترسان است و پيش از اينكه فرصت از دست برود (به اعمال صالحه و كردار خداپسند) نمى شتابد، بزرگ مى شمارد از نافرمانى ديگرى معصيتى را كه بزرگتر از آن را از خود خرد مى پندارد، و از بندگى خويش بسيار مى شمارد طاعتى را كه از ديگرى اندك داند، پس او به مردم سختگير است و به خود سهل انگار، بيهوده گوئى با توانگران را بيشتر دوست دارد از ياد خدا با تنگدستان، براى سود خود به زيان ديگرى حكم مى كند (اگر چه نادرست باشد) و براى سود ديگرى به زيان خود حكم نمى كند (اگر چه درست باشد) ديگرى را راهنمائى مى نمايد و خود را گمراه مى سازد پس از او پيروى مى كنند و خود معصيت مى نمايد، و (حق خود را) تمام مى ستاند و (حق ديگرى را) تمام نمى دهد، و از مردم مى ترسد نه در راه پروردگارش (از ترس آنان كارى را انجام مى دهد كه خداپسند نيست) و در كار مردم از پروردگارش نمى ترسد (به آنان زيان مى رساند و از خدا بيمى ندارد. سيدرضى عليه الرحمه فرمايد:) اگر در كتاب نهج البلاغه جز اين فرمايش نبود همان براى پند سودمند و حكمت رسا و بينائى بينا و عبرت

و پند انديشه كننده بس بود.

/ 441