نامه 074-پيمان ميان ربيعه و يمن - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 074-پيمان ميان ربيعه و يمن


از عهدنامه هاى آن حضرت عليه السلام است كه آن را براى قبيله ربيعه و اهل يمن نوشته، و (در آن آنان را به پيروى از قرآن كريم و اتحاد و يگانگى هم پيمان قرار داده، و) از خط (ابوالمنذر) هشام ابن (سائب) كلبى (از اهل كوفه و از بزرگان علماى اماميه داراى تفسير و تاليفات بسيار و آشناى به انساب و سرگذشتهاى عرب بوده و در سال دويست و شش هجرى بدرود زندگانى گفته) نقل شده است: اين پيمانى است كه گرد آمده اند بر آن اهل يمن ساكن و بيابان گرد آن و قبيله ربيعه ساكن و بيابان گردشان بر (پيروى از) كتاب خدا كه به سوى آن دعوت كنند، و طبق آن امر نمايند، و (گفتار) كسى را كه به سوى آن دعوت كرده و امر مى كند بپذيرند، در برابر آن بهائى نستانند، و به عوض كردن آن راضى نشوند (بر اين پيمان پايدار باشند و فريب نخورده بر اثر به دست آوردن كالاى دنيا از قرآن دست برندارند) و اينكه ايشان براى جلوگيرى از مخالف و بى اعتنا يكدست (يگانه) بوده با هم يار باشند: دعوتشان (گفتارشان) يكى باشد، و به جهت سرزنش، سرزنش كننده و خشم، خشم گيرنده و خوار ساختن و دشنام دادن گروهى گروه ديگر را پيمانشان را نشكنند (اگر بعضى از نادانان اين دو قبيله يادگيرى

ايشان را خوار ساخت و بى آبروئى بار آورد يا دشنام داد نبايد آن را سبب نقض عهد و پيمان شكنى قرار دهند) بر اين عهدنامه حاضر و غائب و كم خرد و دانا و بردبار و نادانشان پايدارند، پس به اين عهدنامه پيمان خدا بر ايشان برقرار گشت كه (بر آن پايدار باشند، زيرا) از پيمان خدا سوال و بازپرسى مى شود، و (اين عهدنامه را) على ابن ابيطالب نوشت (در بعض نسخ نهج البلاغه على ابن ابوطالب ديده شده و گفته اند: امام عليه السلام در مانند آن هم (قرآنهائيكه به خط آن حضرت مشهور و در كتابخانه هاى بزرگ موجود است) به واو نوشته با اينكه مضاف اليه مى باشد، براى آنكه مركب اضافى چون علم شود حكم يك لفظ را دارد، پس اعراب در وسط آن در نيايد و تغيير داده نشود).

نامه 075-به معاويه


از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است از مدينه به معاويه در ابتدائى كه مردم به آن بزرگوار بيعت كردند (حضرت او و يارانش را به بيعت نمودن خود امر مى فرمايد) و اين نامه را (ابوعبدالله محمد ابن عمر) واقدى (كه از علماى بزرگ و شيعى مذهب و از اهل مدينه منوره بوده و در بغداد به سال دويست و هفت هجرى از دنيا رحلت نموده، و واقد نام جدش مى باشد) در كتاب جمل بيان كرده است: از بنده خدا على اميرالمومنين به معاويه ابن ابى سفيان: پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم، به عذر من در (باره مماشات و سهل انگارى با) شما آگاهى و دورى كردنم را از (دعوت) شما (پيش از اين به بيعت با من) مى دانى تا اينكه واقع شد آنچه (كشته شدن عثمان يا واقعه هاى ديگر پيش از آن) كه چاره اى نداشت و جلوگيرى براى آن نبود، و داستان دراز و سخن بسيار (گفتن آنها را مجال نيست، يا چشم پوشى از آن سزاوار) است، و گذشت آنچه گذشت، و آمد آنچه آمد (دوره خلفاى پيش گذشت و روزگار خلافت به حق رسيد) پس از كسانى كه نزد تو هستند (برايم) بيعت بگير و خود در گروهى از يارانت به نزد من بيا، و درود بر شايسته آن.

نامه 076-به عبدالله بن عباس


از وصيتهاى آن حضرت عليه السلام است به عبدالله ابن عباس هنگامى كه او را بر بصره جانشين خود گردانيد (در آن او را به مهربانى با مردم و دورى از خشم اندرز مى دهد): با مردم گشاده رو و هم مجلس و درستكار باش (كسى را از ملاقات خويش جلوگيرى مكن و جائى بنشين كه همه به تو راه داشته باشند و پاس احترام هر كس را نگاهدار و آنها را بكارهاى سخت وامدار و به عدل و داد بينشان حكم كن) و از خشم نمودن (با مردم) بپرهيز كه آن سبك مغزى است از شيطان (به تو رسيده است) و بدان هر كارى كه تو را به (رحمت) خدا نزديك گرداند از آتش (كيفر روز رستخيز) دورت مى نمايد، و هر كارى كه تو را از خدا دور سازد به آتش نزديكت مى گرداند.

/ 441