خطبه 147-در هدف از بعثت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 147-در هدف از بعثت


از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (درباره بعثت پيغمبر اكرم و خبر از آنچه بعد واقع ميشود و پند و اندرز به مردم و ترغيب آنان به اطاعت و فرمانبردارى): پس (از حمد و ثناى الهى) خداوند محمد- صلى الله عليه و اله- را به حق و راستى برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بتها بازداشته به عبادت و بندگى او وادار و، از پيروى شيطان منع كرده به فرمانبردارى او سوق دهد، با قرآنى كه آن را (در همه آفاق) آشكار و محكم و استوار فرمود تا بندگان به پروردگارشان دانا شوند در حاليكه نادان بودند، و به او اعتراف كنند پس از آنكه انكار داشتند، و هستى او را اثبات نمايند بعد از آنكه باور نداشتند، پس خود را در كتابش به ايشان هويدا ساخت به آنچه از قدرت و توانائيش به آنها نشان داد بى آنكه او را ببينند (چنانكه در س 2 ى 164 ميفرمايد: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التى تجرى فى البحر به ما ينفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابه و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لايات لقوم يعقلون يعنى در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز و سير كشتى در دريا

براى آنچه به مردم سود ميرساند و در آبى كه خداوند از ابر فرو ميفرستند پس زمين به سبب آن بعد از مردن و پژمردگى زنده و سبز و خرم ميگردد، و در پراكنده كردن هر جنبنده اى در آن و در گردش بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين نگاه داشته شده است هر آينه نشانه هائى است براى خردمندان و كسانيكه در آثار او تفكر و انديشه مينمايند) و (نيز در كتاب خود) آنان را از سطوت و شوكتش بيم داده، و آنها را آگاه ساخت كه چگونه به انواع عذاب تباه گردانيد قومى را كه نابود نمود، و درو كرد به سختيها (از بين برد) گروهى را كه داس خشم ميان آنان انداخت (چنانكه در س 29 ى 34 ميفرمايد: انا منزلون على اهل هذه القريه زجزا من السماء بما كانوا يفسقون ى )35( و لقد تركنا منها ايه بينه لقوم يعقلون يعنى ما بر اهل اين شهر قوم حضرت لوط على نبينا و اله و عليه السلام از آسمان عذاب فرستاديم به سبب اينكه فاسق بوده و نافرمانى كردند، و نشانه آشكار از عذاب در آن شهر را باقى گذاشتيم براى گروهى كه در آن تدبر و تامل نمايند).

زود است كه بعد از من بر شما روزگارى بيايد كه چيزى در آن پنهانتر از حق و درستى نبوده، و آشكارتر از باطل و نادرستى و بيشتر از دروغ گفتن بر خدا و رسول او نباشد، و نزد مردم آن زمان كالائى بى قدرتر از قرآن كه از روى حق و راستى خوانده (و به درستى تفسير و تاويل آن بيان) شود نيست، و رواجتر از آن هر گاه در معانى آن تحريف و تغيير دهند (و آن را از روى هواى نفس با اغراض باطله تطبيق نمايند) در شهرها چيزى زشت تر از كار شايسته و زيباتر از كار بد نميباشد، پس حاملان قرآن (كسانيكه با آن آشنا بوده و اطلاع دارند) به آن بى اعتنا هستند (طبق دستورش رفتار نميكنند) و حافظانش (كسانيكه آن را از حفظ تلاوت مينمايند: در موقع عمل) از ياد ميبرند، پس قرآن و اهل آن (ائمه هدى عليهم السلام و پيروانشان) در آن روز دور انداخته شده و در ميان جمعيت نيستند (زيرا مردم آن روزگار به باطل رو آورده از حق دور مانده اند، و دين اعراضشان در حكم طرد و نيستى آنها است) و اين هر دو با هم در يك راه يار هستند (به دستور قرآن رفتار مينمايند) و كسى (از اهل آن روزگار) قرآن و اهلش را احترام نكرده نزد خود نگاه ندارد (چون با هواى نفس سازگار نيستند) پس قرآن

و اهل آن در آن زمان (گر چه به ظاهر) در بين مردم بوده و با ايشان هستند، و (در حقيقت) در ميانشان نبوده و با آنها نميباشند، زيرا ضلالت و گمراهى با هدايت و رستگار موافقت ندارد و اگر چه در يكجا با هم گرد آيند، پس آن مردم (گمراه) دست بدست ميدهند بر جدائى (از قرآن) و پراكنده ميشوند از جماعت (پيروان قرآن) مانند آن است كه ايشان پيشوايان قرآن هستند (زيرا طبق اغراض و انديشه هاى نادرست خود آن را تفسير و تاويل مينمايند) و قرآن پيشواى آنها نيست!! (كه بايد از آن متابعت و پيروى كنند) پس (چون قرآن را پشت سر انداخته به مفاد آن عمل نميكنند) نزد ايشان باقى نمانده از آن مگر نام، و نميشناسند مگر خط و كتابت آن را، و پيش از اين كه اين زمان بيايد (بر اثر ظلم و ستم بنى اميه و بنى عباس) به نيكان انواع عذاب و سختى روا ميدارند، و گفتار راست آنان را بر خدا بهتان و دروغ ميپندارند، و پاداش كار شايسته را كيفر زشت ميدهند (زيرا به پيروى از شهوات و خواهشهاى نفس كارهاى شايسته نيكان را ناشايسته پنداشتند آنان را به قتل رسانده و آزار ميدادند) و جز اين نيست كسانيكه پيش از شما بودند به سبب آرزوهاى دراز و نامعلومى مرگهاشان هلاك و معذب گشتند (به آروزى

بسيار وابسته و از مردن غالف بودند) تا اينكه مرگ ايشان را دريافت، چنان مرگى كه عذرخواهى از آن دور ميمانده و دسترسى به توبه و بازگشت (از كردار زشت) به آن نميماند (مجال معذرت و توبه باقى نماند) و مصيبت و سختى (جان كندن و عذاب هميشگى) با آن همراه ميباشد.

اى مردم، كسى كه از خداوند پند و اندرز طلب كند (نصيحت پذير بوده گفتار و كردارش طبق اوامر و نواهى خدا باشد به هر كار خير و نيكوئى) موفق گردد، و هر كه گفتار او (قرآن كريم) را راهنماى خود قرار دهد به راهى كه استوارترين راهها است هدايت شود (چنانكه خداوند سبحان در س 17 ى 9 ميفرمايد: ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم يعنى اين قرآن هدايت و راهنمائى مينمايد به راهى كه استوارترين راهها است) زيرا آشناى با خدا (كسى كه گفتار او را راهنماى خويش قرار داده از عذاب هميشگى) ايمن و آسوده است، و دشمن او (كسى كه گردن از زير بار عبادت و بندگيش كشيده و در راه او قدم ننهاده) هراسان است، و سزاوار نيست كسى كه عظمت و بزرگى خدا را شناخت (و دانست كه او بر هر چيز قادر و توانا است) خود را بزرگ شمارد (از اوامر و نواهى او پيروى ننمايد) زيرا بلندى مقام و شايستگى اشخاصى كه ميدانند بزرگى خداوند متعال را حدى نيست به اين است كه در مقابل او متواضع و فروتن باشند (به آنچه دستور داده رفتار نمايند) و سلامتى (رهائى از عذاب) كسانيكه ميدانند قدرت و توانائى او فوق هر توانائى است به اين است كه فرمان او برند، پس از حق (و اهل آن يعنى زمامداران د

ين) دورى نكنيد مانند شخص تندرست كه از جرب دار، و شفا يافته كه از بيمار دورى مينمايد، و بدانيد هرگز به راه راست (دين حق) پى نخواهيد برد تا كسى را كه آن را واگذاشته (از آن پيروى ننموده) بشناسيد، و هرگز به عهد و پيمان قرآن وفا نميكنيد (به خدا و رسول ايمان نمى آوريد) تا كسى را كه نقض عهد كرده و پيمان شكسته (به آنها نگرويده) بشناسيد، و هرگز به كتاب خدا چنگ نميزنيد (به دستور آن رفتار نمينمائيد) تا كسى را كه آن را دور انداخته (به احكام آن عمل ننموده) بشناسيد، پس (چون اشخاصى را كه در راه راست قدم ننهاده و عهد و پيمان قرآن را شكسته و آن را رها كرده اند شناختيد و از آنها دورى و بيزارى جستيد) راه راست و وفاى به عهد و پيمان و كيفيت وابسته شدن به قرآن را از اهل آن (ائمه هدى عليهم السلام) درخواست نمائيد، زيرا ايشان زنده دارنده علم و دانش و ميراننده جهل و نادانى هستند (به دليل اينكه) آنانند كسانيكه حكم ايشان (احكام شرعيه و تكاليف الهيه كه بيان فرموده اند) شما را آگاه ميسازد و از علم و دانائيشان، و خاموشى آنها (در جائيكه سخن نبايد گفت) از (نيكوئى) گفتارشان، و ظاهرشان از باطنشان (برابرى گفتار و كردارشان از درستى اعتقاد و راست

ى ايمانشان) مخالف دين نيستند (زيرا زمام آن به دست آنها بوده و معصوم و مبرى از هر عيب و گناه ميباشند) و در (هيچ حكم از احكام) آن با يكديگر اختلاف ندارند (زيرا علوم آنان از يك سرچشمه كه معدن رسالت باشد فرا گرفته شده است) پس دين درباره آنان گواهى است راستگو (بيگانگى و عدم اختلاف آنها گواهى ميدهد) و خاموشى است گويا (در حقيقت دين گويا است كه حق با ايشان است و ايشان با حق هستند، و اگر چه در ظاهر سخنى نميگويد).

/ 441