خطبه 012-پس از پيروزى بر اصحاب جمل - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 012-پس از پيروزى بر اصحاب جمل


از سخنان آن حضرت عليه السلام است، پس از فيروزى كه خداوند در جنگ جمل نصيب آن حضرت فرمود يكى از ياران آن جناب گفت: دوست داشتم برادر من فلان با ما، در اين كارزار حاضر بود تا مى ديد چگونه خداوند تو را بر دشمنانت فيروزى عطاء نموده، حضرت فرمود آيا ميل و محبت برادر تو با ما است، گفت آرى، فرمود او هم در اين جنگ با ما بوده. و (از دوستداران ما حتى) كسانيكه در صلب مردها و رحم زنها هستند (مانند آنستكه) در سپاهيان ما بهمراهى ما حاضر بوده اند، زود است كه روزگار ايشانرا مانند خونيكه از بينى انسان ناگهان بيرون آيد بوجود آورده ظاهر گرداند، و بسبب (خدمات و ترويج) ايشان ايمان قوت گيرد (و دشمنان ما، در دست آنان مغلوب شوند).

خطبه 013-سرزنش مردم بصره


از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه در مذمت شهر بصره و مردم آن فرموده (پس از پايان جنگ جمل و فتح بصره حضرت امر فرمود منادى ميان مردم ندا كند كه روز جمعه به نماز حاضر شوند، چون روز جمعه شد همه گرد آمده با آن جناب در مسجد جامع نماز خواندند، پس ازآن حضرت به ديوار قبله تكيه داده ايستاد و بعد از اداى حمد و ثناى الهى و درود بر حضرت رسول و استغفار براى مومنين و مومنات فرمود): اى مردم شما سپاه زنى (عايشه) و پيرو حيوان زبان بسته اى (شتر عايشه) بوديد، بصداى شتر برانگيخته ميشديد (بدور آن جمع ميگرديديد) و هنگاميكه پى كرده شد (كشته گرديد) همگى گريختيد (در جنگ جمل هودج عايشه را زره پوش و بر شترى نهاده و در ميان لشگر قائم مقام علم نگاهداشته به دور آن گرد آمده بودند، عايشه آنها را بر جنگ ترغيب مينمود و آنان پروانه وار بدورش گشته رجز خوانده كشته ميشدند، بزرگانشان فخركنان مهار شتر را گرفته هر كدام بخاك ميافتاد ديگرى جاى او را ميگرفت، تا آنكه بر هودج و شتر زخم بسيار وارد آمد، حيوان زبان بسته از هول واقعه و سوزش زخمها فرياد ميكرد، ايشان بيش از پيش جمع شده دورش را ميگرفتند تا سه پاى شتر قطع شد و نمى افتاد، حضرت ام

ير فرمود شيطان آنرا نگاهداشته شمشير بر آن بزنيد، چون شمشير زدند و بزمين افتاد مردم فرار كردند، پس كسانيكه مصالح دين و دنياى خود را در اختيار زنى نهاده از شرى پيروى كنند، مردمان پست باشند، لذا ميفرمايد:) اخلاق و خوى شماست و عهد و پيمان شما ناپايدار و كيش شما دوروئى و آب شهر شما شور و بيمزه است (براى نزديكى به دريا كه سبب بيماريهاى بسيار سوء مزاج و فساد معده و غيره گردد و بر اثر آن بلادت و كند فهمى و خنگى توليد شود) و هر كه در ميان شما اقامت كرده در گرو گناه خود بوده (زيرا يا از جهت همنشينى با شما مرتكب گناه شده و يا شما را از گناه باز نداشته و در هر دو صورت خود را به گناه خويش گرو داده است) و كسيكه از ميان شما بيرون رفته رحمت پروردگارش را درك كرده (زيرا از كيفر گناه ميان شما ماندن رهائى يافته) گويا من مى بينم مسجد شما را مانند سينه كشتى (كه در آب فرو رفته) خداوند متعال از بالا و پائين اين شهر عذاب فرستاده (از بالا باران و از پايين طغيان آب دريا) كه هر كه در آن بوده غرق شده است. و در روايت ديگر آمده (كه حضرت فرمود) بخدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد آنرا مانند سينه كشتى ميبينم (كه در آب فرو رفته) يا مانند

شتر مرغى كه بر سينه خوابيده. و در روايت ديگر وارد شده (كه فرمود ميبينم مسجد را كه در آب فرو رفته) مانند سينه مرغى در ميان دريا. (و گفته اند كه پس از اين واقعه، بصره دو بار غرق شد، اول در زمان خلافت القادر بالله دوم در زمان القائم بامرالله و همه آن شهر را آب گرفت مگر كنگره هاى مسجد جامع آنرا كه در بلندى واقع گشته بود، و نقل شده كه در آخر اين خطبه حضرت مردم بصره را دلدارى داده فرمود مقصود من آن بود كه از اين سخنان پند گيريد و ديگر بار بر امام زمان خود قيام نكنيد).

/ 441