ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


قسمتى از اين خطبه در وصف پيغمبر صلى الله عليه و اله است : (رسول اكرم براى تبليغ احكام الهى سعى و كوشش فراوان نمود) تا شعله آتش هدايت و رستگارى را برافروخت براى آنكه اقتباس نماينده از آن بهره مند گردد، و نشانه (هدايت) را (بر سر كوه علم و معرفت) روشن كرد تا آنكس كه (از قافله دور، و) در راه مانده و سرگردان است راه يابد (سعادت هميشگى را بدست آورد) پس (بارخدايا) آن حضرت (در تبليغ رسالت) امين تو و درستكار است، و روز قيامت شاهد و گواه (بر احوال بندگان) تو است، و نعمت و بخششى است كه از جانب تو (بر خلائق) مبعوث شده، و فرستاده تو است به حق و راستى كه (بر مردم) رحمت و مهربانى است. بارخدايا به عدل خود قسمت و بهره او (بالاترين مراتب قرب و منزلت) را نصيبش گردان، و پاداش او را به فضل و كرمت خير بسيار و نعمتهاى بيشمار عطا فرما. بارخدايا بناى او را بر بناى سازندگان پيش (دين او را بر اديان انبياء سلف) بلند (ظاهر و غالب) گردان، و خوان نعمت (پاداش زحمت و رنج) او را (در تبليغ رسالت) نزد خود گرامى دار، و منزل و ماوايش را در درگاه حضرتت رفعت ده و او را به منتهى درجه بزرگوارى برسان و برترى (بر همه خلائق) عطا فرما، و م

ا را در جمعيت و يارانش (مومنين و پرهيزكاران) محشور نما كه (از معصيت و نافرمانى) خجل، و (از كردارهاى زشت) پشيمان، و (از راه راست) منحرف، و عهدشكن و گمراه و گمراه كننده و آزمايش شده (به بلا و سختيها) نباشيم. (سيدرضى فرمايد:)

اين فصل از اين خطبه پيش از اين (در خطبه هفتاد و يكم) بيان شد و ليكن چون در دو روايت اختلاف بود، لذا دوباره در اينجا آن را تكرار كرديم. و قسمتى از اين خطبه است كه به اصحاب خود ميفرمايد (و آنان را بر اثر نجنگيدن با معاويه و لشگر شام سرزنش مينمايد): (بعد از آنكه شما كافر و بت پرست و بى قدر و قيمت بوديد) بر اثر كرامت و نوازش خداوند مقام و منزلت و بزرگوارى يافتيد كه كنيزان شما را (كه هيچ اهميت ندارند) گرامى ميدارند، و همسايگانتان (كفارى كه با شما پيمان بسته اند) از آن كرامت الهى بهره مند ميشوند (به اين جهت جان و مال و ناموسشان از هر خطرى محفوظ است) و تعظيم ميكند و سر فرود مى آورد به شما كسيكه هيچگونه فضيلت و مزيتى (در حسب و نسب) بر او نداريد، و نه احسانى به او كرده ايد، و ميترسد از شما آنكه از غلبه و تسلط شما ترسى ندارد و شما را حكومت و سلطنتى بر او نيست (تا بترسد، پس خوف پادشاهان و بزرگان در اقصى بلاد روى زمين به واسطه عظمت دولت اسلام است، نه از توانائى و شمشير شما، اكنون سبب كفران چنين نعمتى چيست) و مى بينيد پيمانهاى خدا شكسته شده و به خشم نمائيد (اهل شام بر خلاف دستور الهى رفتار كرده و معاويه بر

/ 441