ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


يا خرده اى چون خرده دانه اى كه در ته جوال ميماند، بيرق ضلالت و گمراهى شما را ميمالد مانند ماليدن چرم دباغى و ميكوبد مانند كوفتن كشت درو شده (شما را به منتهى درجه خفيف و خوار ميسازد) مومن خداپرست را (براى آزردن) از ميان شما جدا ميكند مانند پرنده كه دانه فربه را از ميان دانه لاغر بيرون ميكشد، اين راهها شما را به كجا ميبرد؟ (با عقائد باطله و انديشه نادرست كجا ميرويد) و تاريكيها(ى جهل و نادانى) شما را چگونه حيران و سرگردان مينمايد؟ و دروغها (آروزهاى بيجا) چسان شما را فريب ميدهد؟ و از كجا شما را (برا

ى گمراه شدن) مى آورند؟ و چطور شما را (از راه حق) بازميگردانند، پس براى هر مدتى سرنوشتى است و براى هر غائبى بازگشتى (اين فتنه و فسادها در زمان معينى واقع خواهد شد) پس از عالم ربانى خودتان (امام عليه السلام، پند و اندرز) بشنويد، و دلهاى خويش را (براى قبول) حاضر نمائيد، و چون شما را صدا زند (از خواب غفلت) بيدار شويد، و بايد پيشرو و جلودار هر قومى به پيروان خود راست گويد (و جاى داراى آب و گياه كه صلاح باشد براى ايشان اختيار كند، و در نصيحت و پند خيانت ننمايد، چنانكه در مثل است الرائد لايكذب اهله يعنى جلودار به پيروانش دروغ نميگويد، خلاصه حاضرين اين علوم و اخبار را كه ميشنويد براى غائبين از روى راستى بگوئيد) و پراكندگى خويش را جمع آورى نمايد (تفرقه حواس و افكار بيهوده به خود راه ندهد) و ذهن و زيركيش را آماده كند (كه آنچه ميشنود به ديگران بى كم و بيش برساند) پس آن عالم ربانى امر (دين و دنيا) را براى شما شكافت همچون شكافتن دانه مهره (كه باطن آن نمايان است) و پوست كند آن را مانند كندن پوست درخت براى بيرون آوردن صمغ (هر امرى را براى شما واضح و آشكار نمود) پس هنگاميكه بيرق ضلالت برپا گردد باطل و نادرستى در مواضع خود ج

اى گرفته جهل و نادانى بر مركبهايش سوار (باطل همه جا را فرا گرفته و جهل برقرار) شود و طغيان و فتنه بسيار و دعوت كننده به راه حق كم شود، و روزگار حمله آورد مانند حمله درنده گزنده (خونريزى بسيار واقع گردد) و شتر نر باطل پس از خاموشى به صدا درآيد (مست شود يعنى باطل قوت گيرد) و مردم بر اثر معاصى با يكديگر برادر شده و بر اثر دين از هم دور گردند و بر اثر دروغ با يكديگر دوست گشته و بر اثر راستى دشمن شوند (با معصيت كاران برادر و يار و با نيكان دور و بيزار گردند) پس در آن روزگار فرزند سبب خشم (و غصه پدر) و باران موجب حرارت و گرما گردد (مردم از آن بهره نبرده زيان مى بينند) و مردمان پست فراوان و نيكان كمياب شوند، و اهل آن زمان چون گرگان و پادشاهانش درنده و مردمان ميانه و ضعيف الحال طعمه ها(ى ستمكاران) و فقراء (از سختى و رنجورى در حكم) مردگان باشند، و راستى از بين رفته دروغ شائع ميشود، و دوستى به زبان و دشمنى مردم با هم به دلها است، و فسق و فجور (زنا ميان ايشان افتخار و) باعث نسب شود، و عفت و پاكدامنى موجب شگفت، و اسلام مانند پوستين وارونه پوشيده شود (مردم متلبس به لباس اسلام هستند، و ليكن گفتار و كردارشان بر خلاف دستور ا

سلام ميباشد).

/ 441