ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس امر به تقوى براى رستگارى شما است وگرنه خدا به عبادت و پرهيز شما نيازمند نيست) و آن را آخرين مرتبه رضا و خوشنودى خود قرار داده، و از بندگانش خواسته است (كه از معاصى پرهيز نموده از

او بترسند، و به طاعت بكوشند) پس بترسيد از خداوندى كه شما در برابر نظر او هستيد، و موهاى پيشانى و خفت و خيز و نشست و برخاست شما در دست او است (غالب و توانا است كه آنچه درباره شما اراده فرمايد فورى انجام پذيرد) اگر (راز خويش را) پنهان كنيد و با كس نگوئيد، ميداند (و خوب را پاداش و بد را كيفر ميدهد) و اگر آشكار نمائيد، مينويسد (يعنى) نگهبانان گرامى (فرشتگانى) را بر شما واداشته كه (گفتار و كردارتان را مينويسند، و) حقى از قلم نمى اندازند (بطورى مواظب هستند كه عمل خير هر چند كوچك باشد چون از شخص صادر گردد از قلمشان نمى افتد) و بيجا و ناكرده را نمينويسند، و بدانيد هر كه تقوى پيشه گرفته از خدا بترسد حقتعالى راه بيرون شدن از فتنه و تباهيها و روشنائى از تاريكيها (ى نادانى و گمراهى) را به او نشان ميدهد، و در آنچه آرزو داشته (بهشت) جاودان نگاهش ميدارد، و او را نزد خود در منزل گرامى در سرائيكه براى (دوستداران) خويش اختيار فرموده وارد نمايد، سايه آن سرا عرش و روشنائى آن خوشنودى خدا است، و زيارت كنندگان آن فرشتگان و دوستان آن پيغمبران او ميباشند. پس (با عبادت خالق و خدمت به خلق) به سوى آخرت بشتابيد و بر مرگها (بيماريهاى موجب

مرگ) پيشى گيريد (پيش از مرگ توشه برداشته كارى كنيد كه خدا و رسول راضى و خوشنود باشند) زيرا نزديك است كه آرزوى مردم قطع شده و مرگ آنان را دريابد، و باب توبه و بازگشت برايشان بسته شود (و در غصه و اندوه بمانند) پس (ناگهان) شما شبى به صبح مى آوريد كه مانند پيشينيان خود كه بازگشت (به دنيا) را درخواست مينمودند ميباشيد (تا زنده هستيد به چاره كار خويش پرداخته توشه راه برداريد، نه مانند گذشتگان كه از گناهان خويش پشيمان شده بازگشت به دنيا را درخواست مينمايند، وقتى كه پشيمانى شان سود ندارد، و درخواستشان پذيرفته نميشود، چنانكه در قرآن كريم س 6 ى 27 ميفرمايد: و لو ترى اذ وقفوا على النار فقالوا يا ليتنا نرد و لانكذب بايات ربنا و نكون من المومنين ى 27 بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و انهم لكاذبون يعنى اگر گناهكاران را كه بر آتش واميدارند ببينى، ميگويند: اى كاش ما را به دنيا برگردانند كه آيات پروردگارمان را تكذيب نكرده از جمله مومنين و گروندگان باشيم، راست نميگويند، بلكه اين اقرار از جهت آن است كه براى ايشان هويدا گشت آنچه پيش از اين پنهان بود، و اگر برگردند دوباره آنچه كه از آن نهى شده اند بج

ا آورند و ايشان دروغ ميگويند. و در س 23 ى 99 ميفرمايد: حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون ى 100 لعلى اعمل صالحا فيما تركت، كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون يعنى به كردار زشت ميكوشند تا مرگ يكى از ايشان را دريابد، آنگاه از روى پشيمانى ميگويد: پروردگارا مرا به دنيا بازگردان شايد در آنچه از دست دادم عمل شايسته بجا آورم، دريغا كه او را بازگردانند، زيرا درخواست بازگشت سخنى است كه از روى گرفتارى ميگويد، و از پس ايشان تا روز برانگيختن براى حساب قبر مانع بازگشت خواهد بود) و شما در دنيا كه جاى ماندنتان نيست مسافر و رهگذريد، شما را به كوچ كردن از آن اعلام و به توشه برداشتن از آن امر فرموده اند (پس بشتابيد و توشه راه برداريد و از خدا و رسول پيروى كنيد تا سرگردان نمانيد) و بدانيد اين پوست نازك (بدن شما) را شكيبائى بر آتش نيست، پس (از ابتلاى به آن) به خودتان رحم كنيد كه شما خود را در دنيا به مصيبتها و سختيها آزموده ايد (نتوانسته ايد بر كوچكترين ناكاميهاى آن شكيبا باشيد) آيا ديده ايد يكى از خودتان كه چگونه ناله و اظهار درد ميكند از خارى كه به بدن او فرو رود، و از لغزيدنى كه او را خونين كند، و از ر

يگ گرم (بيابان) كه او را بسوزاند، پس چه حالتى خواهد داشت هر گاه بين دو تاوه از آتش باشد در حاليكه همخوابه سنگ سوزان و همنشين شيطان گردد؟! (چنانكه در قرآن كريم س 66 ى 6 ميفرمايد: يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا و قودها الناس و الحجاره عليها ملائكه غلاظ شداد لايعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يومرون يعنى اى آنانكه گرويده ايد خود را به ترك معاصى و فرزندانتان را با اندرز نگاه داريد از آتشى كه هيزم و افزوزنده آن مردم و سنگهائى است كه آنها را تراشيده بت قرار داده ميپرستند و بر آن آتش فرشتگانى هستند درشت سخن سخت كه به آنچه خداوند آنها را امر فرموده نافرمانى نميكنند، و آنچه كه مامورند بجا مى آورند. و در س 43 ى 36 ميفرمايد: و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين يعنى هر كه خود را از ياد خداى مهربان كور دارد شيطانى را همنشين او قرار ميدهيم) آيا ميدانيد كه مالك دوزخ هر گاه بر آتش خشم كند از خشم او آتش (به جوش و خروش آمده) بعضى بعضى را ميمالاند (به روى هم قرار ميگيرد) و هر گاه آن را زجر كند (بر آن بانگ زند) شكيبائى از دست داده ناله كنان در ميان درهاى دوزخ بر اثر زجر او برجهد؟!

/ 441