ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس (از وصف تقوى و طاعت بدانيد) اين اسلام دين خدا است كه (غير آن پسند او نيست و) آن را براى (شناساندن) خود برگزيده، و به نظر عنايت خويش پروريده، و براى تبليغ آن بهترين آفريدگانش (حضرت رسول صلى لله عليه و آله) را اختيار نموده، و ستونهايش (قواعد و احكامش) را روى پايه دوستى خويش بر پا داشته (پس دوستدار خدا پيرو احكام اسلام است) به ارجمندى آن دينها را ذليل و خوار گردانيده (نسخ فرموده) و به بزرگى آن ملتها را پست نموده، و به غلبه آن دشمنان را بى قدر و كوچك شمرده، و به يارى آن مخالفين را مغلوب ساخته، و به پايه (اصول و قوانين) آن پايه هاى گمراهى (عقائد نادرست) را ويران كرده، و تشنگان (علوم و معارف) را از حوضهاى آن سيراب نموده، و به وسيله كشندگان آب آن (ائمه عليهم السلام) حوضها را پر كرده (تفسير و تاويل آيات قرآن كريم و موارد احكام را بيان فرمود) پس طورى آن را (محكم و استوار) قرار داده كه دسته آن جدا و حلقه آن بازشدنى نيست، و بنيانش ويران و ستونهايش خراب نمى گردد، و درخت آن كنده نخواهد شد، و مدت آن را پايانى نميباشد (تا روز قيامت باقى و برقرار است و پيغمبرى مبعوث نمى گردد كه آن را نسخ نمايد) و احكامش كهنه

و شاخه هايش كنده نمى شود (هيچ دانائى با مبانى علمى در هيچ زمان نمى تواند درستى حكمى از احكامش را انكار كند) و راههايش تنگ و آسانيش دشوار و سفيديش سياه و راست بودنش كج و چوبش پيچيده و راه گشاده اش ريگستان و چراغهايش خاموش و شيرينيش را تلخى نمى باشد، پس اسلام ستونهائى است كه پايه آنها را خداوند در حق كار گذارده است (باطل و نادرستى در آن راه ندارد) و بنيان آن ستونها را ثابت و استوار گردانيده، و چشمه هائى است كه نهرهاى آنها پر آب است، و چراغهائى كه روشنيهاى آنها تابان است، و نشانه اى كه روندگان به آن را ميجويند (ادله و براهينى دارد كه علماء و دانشمندان به آنها استدلال ميكنند، چنانكه مسافر در بيابان از روى نشانه راه مى يابد) و علامتهائى كه به آنها راهها يافته مى شود، و آبشخورهائى كه واردين به آنها سيراب مى شوند (پيروان آن در دنيا و آخرت سعادتمندند) خداوند نهايت رضاء و خشنوديش و برترين احكامش و بالاترين طاعت و فرمانبرداريش را در آن قرار داده است، پس پايه هاى اين دين نزد خدا استوار و بنايش بلند و دليلش آشكار و روشنيهايش درخشان و سلطنتش ارجمند و نشانه اش بلند است، و از بين بردنش ممكن نيست (كسى را قدرت نابود كردن يا

طعن زدن بر آن نيست) پس آن را محترم و بزرگ داشته از آن پيروى نمائيد، و حق آن را اداء كنيد (اوامر آن را انجام داده گرد نواهيش نگرديد) و آن را در مواضع خود قرار دهيد، (هيچيك از احكامش را تغيير ندهيد كه در دنيا زيان ديده در آخرت گرفتار عذاب خواهيد شد).

پس (از بيان شرافت و بزرگى دين مقدس اسلام بدان) خداوند سبحان (براى تبليغ آن) محمد صلى الله عليه و آله را به راستى و درستى برانگيخت هنگامى كه (از بسيارى آشوب و گرفتارى و خونريزيهاى به ناحق) سپرى شدن دنيا (ى هر ملتى به وسيله فساد) نزديك گرديده، و آگاهى (آنها به سبب مرگشان) به امر آخرت رو آورده، و خوشى آن بعد از درخشندگى تاريك شده، و اهلش را (به سختيها گرفتار كرده بود كه راه به جائى نمى بردند) و بستر آن ناهموار گرديده مهارش را به دست كشنده سپرده بود، و اين در هنگام به سر رسيدن مدت و نزديك شدن علامات (ويرانى) و از بين رفتن اهل و شكسته شدن حلقه و گسيخته شدن ريسمان و كهنه و نابود شدن نشانه ها و آشكار شدن عيبها و كوتاه شدن مدت دراز آن بود (خلاصه خداوند پيغمبر اكرم را هنگامى كه نادانى و گمراهى سرتاسر دنيا را فرا گرفته بود مبعوث فرمود، و آن حضرت در اندك مدتى مردم را به شاهراه هدايت و رستگارى و به علوم و معارف الهى آشنا نمود) خداوند سبحان آن بزرگوار را براى رسالت خود تبليغ كننده و سبب بزرگوارى امت و بهار (خرمى) اهل زمان و سربلندى مددكاران و سرافرازى يارانش قرار داد، پس قرآن را به او فرستاد، و قرآن روشنائى

است ك قنديلهاى آن خاموش نمى شود، و چراغى است كه افروختگى آن فرو نمى نشيند، و دريائى است كه ته آن پيدا نمى گردد، و راهى است كه سير در آن گمراهى ندارد، و شعاعى است تابان كه روشنى آن بى نور نمى شود، و جدا كننده است (ميان حق و باطل) كه دليل آن ناچيز نمى گردد، و بنائى است كه پايه هاى آن ويران نمى شود، و بهبودى است كه بيماريهاى (اهل) آن را خوف و بيمى نيست (زيرا بهبودى هر گونه بيمارى است كه پيش آيد خواه بيمارى بدن خواه بيمارى روح) و ارجمندى است كه يارى كنندگان آن شكست نميخوند، و حقى است كه مددكاران آن مغلوب نمى شوند، پس قرآن كان ايمان و مركز آن، و چشمه هاى علم و درياهاى آن، و بستانهاى دادگسترى و حوضهاى آن، و سنگهاى بناى اسلام و پايه آن، و بيابانهاى حق و دشتهاى هموار آن مى باشد، و دريائى است كه آب برندگان آن را خالى نمى كنند، و چشمه هائى است كه كشندگان آب آن را نمى گردانند، و آبشخورهائى است كه واردين از آن نمى كاهند (دانشمندان به همه اسرار آن پى نخواهد برد) و منزلهائى است كه مسافرين راه آنها را گم نمى نمايند، و نشانه هائى است كه روندگان از آنها نابينا نيستند، و تپه هائى است كه روآورندگان از آنها گذر نمى توانند كرد،

خداوند آن را قرار داد سيرابى تشنگى دانايان، و بهار دلهاى مجتهدين، و مقصد راههاى نيكان، و داروئى كه پس از آن دردى نميماند، و روشنائى كه تاريكى با آن نيست و ريسمانى كه جاى چنگ زدن آن محكم است، و پناهگاهى كه دژ بلند آن استوار است، و ارجمندى كسى كه آن را دوست دارد، و صلح و ايمنى كسى كه داخل آن گردد، و هدايت و رستگارى كسى كه پيرو آن باشد، و عذرخواه كسى كه آن را به خود نسبت دهد، و دليل كسى كه به آن سخن گويد، و گواه كسى كه به وسيله آن با دشمن جدال نمايد، و فيروزى كسى كه آن را حجت آورد، و نگهدارنده كسى كه به آن عمل كه آن را بكار وا دارد، و نشانه كسى كه كند، و مركب تند رو كسى نشانه جويد، و سپر كسى كه ببر گيرد، و دانائى كسى كه در گوش دارد، و خير كسى كه نقل كند، و حكم كسى كه (بين مردم) حكم نمايد (زيرا در هر امرى قرآن حاكم بحق است و غير آن را حكمى نيست، پس حكم از غير قرآن نادرست است).

/ 441