ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس از خدا بترسيد، از خدا بترسيد از (كيفر) تباهكارى در دنيا و از زيان ستمگرى در آخرت، و از بدى پايان خودخواهى و گردنكشى، زيرا تباهكارى و ستمگرى و گردنكشى بزرگترين دام و فريب شيطان است، چنان فريبى كه مانند زهرهاى كشنده در دلهاى مردان داخل مى شود (و آنها را از بين مى برد) پس شيطان هرگز ناتوان نمى شود، و كشتنگاه هيچيك را اشتباه نمى كند، نه دانشمند را براى دانائى او، و نه درويش و بى چيز را در جامه كهنه اش (عالم با عملش و درويش با بيچاره بودنش از اين زشتكاريها كه از فريبهاى شيطان است رهائى نمى يابند چه جاى آنكه نادان و توانگر آسوده خاطر باشد) و از تباهكارى و ستمگرى و گردنكشى خداوند بندگان مومنينش را حفظ مى فرمايد به وسيله نمازها و زكوه ها كوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام ديگر ايشان (از معصيت و نافرمانى) و چشم به زير انداختنشان، و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بيرون نمودن كبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است ماليدن رخسارهاى نيكو به خاك براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانيدن اعضاء شريفه (هفت موضع) را به زمين براى اظهار كوچكى، و در روزه است رسيدن شكمها به

پشتها براى خضوع ناچيز دانستن، و در زكوه است دادن ميوه هاى زمين (گندم و جو و خرما و مويز) و غير از آن (شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره) به زيردستان و درويشان، نگاه كنيد به منافع اين عبادات از پست شمردن بزرگيها و سرفرازيهاى آشكار، و برطرف نمودن خوپسندى و گردنكشيهاى هويدا (كه موجب بدبختى دنيا و عذاب آخرت مى گردد. در اينجا امام عليه السلام اهل كوفه را بر عصبيت و گردنكشى بدون علت كه موجب تباهكارى و ستمگرى است توبيخ و سرزنش نموده مى فرمايد:)

من (در احوال مردم) نظر كردم هيچيك از جهانيان را نيافتم كه بر سر چيزى از چيزها تعصب و گردنكشى نمايد مگر از روى علت و سببى كه اشتباهكارى نادان را در بر دارد، يا از روى دليلى كه بخردها و انديشه هاى نفهمها ميچسبد (خلاصه تعصب آنها از روى سبب و دليلى بود كه در واقع باطل و نادرست بود و ايشان از روى نادانى و نفهمى در ظاهر گمان مى كردند صحيح و درست است) جز شما را كه تعصب و گردنكشى مى كنيد براى امرى (افتخار و سرفرازى بر يكديگر) كه (در ظاهر و نزد نادانان و نفهمها نيز) براى آن سبب و علتى معلوم نمى شود، اما شيطان بر آدم تعصب و گردنكشى كرد براى اصل خود (كه از آتش بود) و او را در خلقت و آفرينشش سرزنش نموده گفت: من از آتشم و تو از گلى (پس به اين علت تعصب و گردنكشى كرد، كه در نظر نادان براى تعصب حجت و دليل مى نمايد) و اما توانگران امتها كه نعمت براى آنها فراوان بوده و از هر لذت و خوشى كه ميخواستند بهره مند مى شدند از جهت نعمتها (دارائى و فرزندان و بزرگ شمردن زيردستان آنها را) تعصب و گردنكشى كردند، پس (چنانكه در قرآن كريم س 34 ى 34 مى فرمايد: و ما ارسلنا فى قريه من نذير الا قال مترفوما انما بما ارسلتم به كافرون ى

35 و قالوا نحن اكثر اموالا و اولادا، و ما نحن بمعذبين يعنى ما در هيچ شهر و دهى بيم كننده و پيغمبرى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان و نازپروران آنجا گفتند: ما با آنچه شما پيغام آورده ايد نمى گرويم، و) گفتند: ما را دارائيها و فرزندان بيشتر (از شما) است، و معذب نخواهيم كرد (در آخرت خداوند ما را عذاب نخواهد نمود چنانكه ما را در دنيا به نعمتهاى بيشمار متنعم فرموده است، خلاصه شما اهل كوفه به چه حجت و دليل تعصب و گردنكشى پيش گرفته ايد، آيا مانند شيطان آفرينش خود را بهتر ميدانيد؟ يا مانند توانگران خوشگذران به دارائى و فرزندان بسيار مى باليد؟) پس اگر از تعصب و گردنكشى چاره و گزيرى نداريد بايد تعصب شما براى صفات شايسته و كارهاى پسنديده و چيزهاى نيكو باشد، از آن صفات و كارها و چيزهائيكه بزرگان و دليران از خاندانهاى عرب و روساى قبيله ها با آنها بر ديگران برترى ميجويند به سبب خوهاى مرغوب و عقلهاى بزرگ و مراتب بلند و صفات پسنديده، پس براى خصلتهاى ستوده تعصب نمائيد: از نگاهداشتن حق همسايه، و وفاء به عهد و پيمان، و فرمانبرى نيكوكاران، و نافرمانى گردنكشان، و فراگرفتن احسان (كار نيكو) و دست كشيدن از ستم، و اهميت دادن به خونريزى

، و انصاف و دادگرى براى مردم، و فرو نشاندن خشم، و دورى جستن از تباهكارى در زمين.

/ 441