مرى گردآورد تا از اين بدبختى و سختى برهند) و نه به زير سايه الفت و مهربانى كه بر عزت و بزرگوارى آن تكيه كنند (پيشوائى نداشتند تا در سايه اعتماد به او بياسايند) پس با حالات نگران و دستهاى مختلف (با هم همراه نبودن) و بسيارى پراكنده، در رنج سخت و جهل و نادانى از قبيل زنده به گور كردن دختران، و پرستيدن بتها، و دورى جستن از خويشان، و غارتگرى از هر راهى بودند. پس بنگريد به نعمتهاى خداوند بر ايشان زمانيكه به سوى آنان پيغمبرى (حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله) را فرستاد و آنها را فرمانبر شريعت او گردانيد، و بر دعوت او ايشان را گردآورنده با هم مهربانشان ساخت، چگونه نعمت و آسايش بال بزرگوارى خود را به روى آنها گسترد، و نهرهاى خوشگذرانى را براى آنان روان كرد، و شريعت آن حضرت آنها را در سودهاى پر بركت خود گرد آورد، پس غرقه نعمت آن شدند (چون منتهى درجه نيكبختى و بزرگوارى و آسايش را براى ايشان فراهم آورده بود) و از خرمى زندگانى آن خشنود گرديدند، زندگانيشان در سايه پادشاه غالب دين مقدس اسلام برقرار شد، و آنها را نيكوئى حالشان در كنار بزرگوارى و غلبه جا داد، و كارها براى ايشان آسان گرديد، در رفعت پادشاهى (استوار سعادت دنيا و آخرت به آنها روآورد) پس ايشان فرمان دهنده بر جهانيان و پادشاهان اطراف زمينها شهرها بودند، مسلط شدند بر كسانيكه بر آنها تسلط داشتند، و فرمانها مى دادند بر آنانكه بر آنها فرمانده بودند، براى ايشان نيزه اى انداخته و سنگى پرتاب نمى شد!! (دين اسلام به آنها قدرت و توانائى داد كه زمامدار كارهاى جهان و فروزنده جهانيان گشتند، و كسى بر آنان مسلط نمى گشت).