ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى پسرك من، به ياد مرگ و به ياد پيشامدهاى بعد از مرگ كه ناگاه به آن درآئى بسيار باش، تا وقتى كه مرگ نزد تو آيد خود را آماده نموده و (سلاح خويش را پوشيده) كمر بسته باشى، و مبادا ناگاه مرگ تو را دريابد كه (آماده آن نباشى) بر تو غلبه نمايد! و بترس از اينكه گول بخورى به دلبستگى و اعتماد اهل دنيا به آن و حرص و دشمنى آنان بر سر آن كه خداوند تو را از آن خبر داده (در قرآن كريم س 29 ى 64 مى فرمايد: و ما هذه الدنيا الا لهو و لعب و ان الدار الاخره لهى الحيوان لو كانوا يعلمون يعنى زندگانى دنيا فسون و بازيچه اى بيش نيست و اگر بدانند آخرت سراى زندگانى است) و دنيا خواهان مانند سگهاى فرياد كننده و درندگانى شكارجو هستند، بعضى از آنها را از بعضى ديگر بد آمده فرياد كند، و تواناى آنها ناتوانشان را بخورد، و بزرگ آنها بر كوچكشان با زور زيان رساند مانند چهارپائى باشند كه بعضى از آنها بسته شده اند (مثل كسانى كه بيناى بدين نيستند، ولى به ظاهر شرع رفتار نموده نموده از معاصى و گناهان مى پرهيزند، پس آنها چون چهارپائى هستند كه چراننده آن را بسته، چنانكه شارح بحرانى فرموده) و بعضى ديگر چهارپائى باشند رها شده كه گم كرده اند خ

ردشان را، و در بيراهه سوراند، چهارپايانى هستند سر داده شده براى چراى آفت و زيان در بيابان ساخت و دشوار! چوپانى ندارند كه نگاهداريشان نمايد، و نه چراننده اى كه بچراندشان! دنيا ايشان را به راه كورى و گمراهى مى برد، و ديده هاشان را از ديدن نشانه هدايت و رستگارى پوشانده، پس در گمراهى آن سرگردانند، و در نعمت و خوشى آن فرو رفته، و (بر اثر شيفتگى و دل بستن به آن) آن را پروردگار خود قرار داده اند، پس دنيا با آنان بازى مى كند (عقلهاشان را ربود) و ايشان هم با دنيا بازى مى كنند (سرگرم به آنند) و آنچه (مرگ و سختيهاى بعد از آن و روز رستخيز) كه در پى آن است فراموش كرده اند!! اندكى مدارا كن و مهلت ده تا تاريكى برطرف شود كه گويا هودجها رسيد (مسافرين وارد شدند)! نزديكست شتابنده بپيوندد (بزودى دلباختگان دنيا به كاروان پيشين كه هنوز به جايگاه هميشگى فرود نيامده اند مى رسند، و كيفر كردارشان را خواهند ديد).

و بدان اى پسرك من، هر كه شتر سوارى او شب و روز را برود و پس او را هم مى برد اگر چه خود او راه نرود، و راه را مى پيمابد اگر چه در استراحت و آرامش باشد (كنايه از اينكه انسان در دنيا پندارد كه ماندنى نيست غافل از اينكه شب و روز او را سير مى دهد تا زندگانيش را به پايان رساند). و يقين بدان و باور كن كه هرگز به آرزوى خود نخواهى رسيد، و هرگز از مرگ خويش نتوانى رست، و تو در راه كسانى هستى كه پيش از تو بودند، پس (با اين صورت كه از مرگ چاره اى نيست) در تلاش (مال و دارائى) مدارا كن و آسان گير، و در آنچه كسب ميشود سعى و كوشش نيكو نما (حريص نباش كه نتيجه آن هلاك و تباهى است) زيرا بسا تلاش است كه موجب نيستى مال گردد، و نيست هر تلاش كننده اى دريابنده، و هر ميانه رو نوميد گرديده، و گرامى دار نفست را از هر زبونى و پستى هر چند تو را به نعمتهاى به شمار رساند، زيرا هرگز برابر آنچه از نفس خويش صرف مى كنى عوض نخواهى يافت، و بنده ديگرى مباش (به طمع مال و جاه كسى سر فرود نياور) كه خدا تو را آزار گردانيده، و چه خوبى دارد نيكوئى (مال و جاهى) كه نرسد مگر به بدى (ريختن آبرو نزد ديگرى) و چه سودى دارد گشايشى كه به دست نمى آ

يد مگر به دشوارى؟! و بر حذر باش از اينكه شترهاى طمع و آز تو را به تندى با آبشخورهاى تباهى ببرند (بر اثر طمع و آز به دنيا و كالاى آن مرتكب حرام مشو كه به عذاب الهى گرفتار خواهى شد) و اگر توانائى دارى كه بين تو و خدا بخشنده اى نباشد چنان خواه (آبروى خود پيش ديگرى مريز) زيرا تو (از خون دنيا) قسمت خويش را مى يابى، و بهره ات را مى برى! و اندك از جانب خداوند سبحان برتر و ارجمندتر است از بسيارى كه از خلق او برسد هر چند همه از او است.

/ 441