ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و قسمتى از اين نامه و پايان آن است (در نكوهش دنيا و ستودن پارسايان و كسانى كه دل به آن نبسته از كار خدا غافل نمانده اند): اى دنيا از من دور شو كه مهارت بر كوهانت است (مهارت را به گردنت انداخته تو را رها كرده ام) من از چنگالهايت جسته، و از دامهايت رسته، و از رفتن در لغزشگاههايت (گمراهيهايت) دورى گزيدم. كجايند كسانى كه به بازيها شوخيهايت گرفته فريبشان دادى، كجايند مردمانيكه به زينت و آرايشهايت در فتنه و گمراهيشان انداختى؟ اينكه ايشان گروگان گورها و فرورفته در لحدها هستند! سوگند به خدا اگر تو شخصى بودى ديدنى و كالبدى محسوس حدود (كيفرهاى) الهى را بر تو اجر مى نمودم به سزاى بندگانى كه به سبب آرزوها فريب دادى، و مردمانى كه در پرتگاهها (ى شقاوت و بدبختى) انداختى، و پادشاهانيكه به نابودى سپردى، و آنان را در آبگاههاى بلاء و سختى فرود آوردى جائيكه فرود آمدن و بازگشت (سزاوار) نبود. چه دور است كه من از تو فريب خورم هر كه بر لغزشگاهت گام نهد بلغزد، و هر كه در آبهاى انبوهت سوار شود غرق گردد، و آنكه از ريسمانهاى دامت كناره گيرد موفق شده (رستگار گشته) است، و كسى كه از تو سالم ماند اگر جاى خوابگاهش تنگ باشد (د

ر سختى و ناكامى زندگانى كند) باكى ندارد (چون مى داند اين سختى به زودى مى گذرد، لذا مى فرمايد:) و دنيا نزد او به روزى ماند كه وقت گذشتن آن رسيده است. از من دور شو كه به خدا سوگند رام تو نمى گردم تا مرا خوار سازى، و هموارت نمى شوم (فرمانت نمى برم) تا مرا (به هر جا خواهى) بكشى، و سوگند به خدا سوگندى كه در آن مشيت و خواست خدا را جدا مى سازم (چنانكه خداوند به آن دستور داده در قرآن كريم س 18 ى 23 مى فرمايد: و لاتقولن لشى انى فاعل ذلك غداى ى 24 الا ان يشاء الله يعنى هرگز براى كارى مگو من آن را فردا خواهم كرد مگر آنكه خدا بخواهد يعنى بگو انجام مى دهم اگر خدا بخواهد) خود را تربيت مى كنم چنان تربيتى كه شاد و شگفته گردد به قرص نانى كه بر آن خورشى يابد، و در خورش به نمك قناعت كرده بسازد، و (از بسيارى گريه) كاسه چشمم را به حال خود گذارم كه اشگهايش تهى شود مانند چشمه اى كه آبش فرو رفته است (آنقدر بگريم كه اشكم نماند) آيا شكم حيوان چرنده از آنچه ميچرد پر مى شود كه به پهلو مى افتد، و رمه گوسفند از علف و گياهش سير مى گردد و سوى خوابگاه مى رود، و على (صلوات الله عليه) توشه خود را خورده مانند چهارپايان مى خوابد؟ در چنين حالى چش

مش روشن باد كه پس از سالهاى دراز به چهارپا يله و چرنده در گله پيروى نمايد (در صورتى كه ننگ است كه همت و انديشه شخص خوردن و آشاميدن باشد)! خوشا نفسى كه آنچه پروردگارش واجب كرده ادا كند، و در سختى شكيبا باشد، و در شب از خواب دورى گزيند تا زمانى كه خواب و پينكى بر او غلبه نمايد زمين را فرش پنداشته دستش را بالش قرار دهد، در گروهى كه ترس بازگشت (روز رستخيز) چشمهاشان را بيدار داشته، و پهلوهاشان را از خوابگاهها دور ساخته، و لبهاشان به ذكر و ياد پروردگارشان آهسته گويا است، و بسيارى استغفار (در خواست آمرزش) گناهانشان (مانند ابرهاى پراكنده) پراكنده شده است (در قرآن كريم س 58 ى 22 مى فرمايد: اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون يعنى) آنان حزب و گروه خدا هستند، بدانيد كه حزب خدا رستگارند. پس اى پسر حنيف از خدا بترس (شكم چرانى مكن) و چند قرص نانت بايد تو را بس باشد تا سبب رهائيت از آتش

/ 441