ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنگاه ميان آسمانهاى بلند را باز نمود، و به انواع مختلفه از فرشتگان خود پر كرد، (قسم اول از آنان فرشتگان هستند كه) بعضى از ايشان در حال سجودند، ركوع نميكنند، و برخى در ركوعند، برپا نمياستند، و گروهى در صف ايستاده اند، از جاى خود بيرون نميرود، و بعضى تسبيح گوينده اند كه خسته نميشوند (همه اصناف ملائكه غيرمادى هستند كه) آنانرا نه خواب در چشمها و نه سهو در عقلها مى آيد، و نه سستى و نه غفلت فراموشى فرا ميگيرد، و دسته اى از آنان (قسم دوم از فرشتگان) امين بر وحى خداوند متعال هستند و براى پيغمبران او زبانها و ترجمانانند، و براى رساندن حكم و فرمانش آمد و رفت كنندگان ميباشند، و جماعتى از اينان (قسم سوم از ايشان) نگهبان بندگان و دربان براى بهشتهاى او هستند، و عده اى از آنان (قسم چهارم فرشتگان) قدمهاشان در طبقات زيرين زمين ثابت و گردنهاشان از آسمانهاى زبرين درگذشته، و اعضاء از اطراف جهان بيرون رفته، و دوشهاى آنان موافق با پايه هاى عرش ميباشد ( و از هيبت و عظمت انوار الهى) در برابر عرش چشمهايشان بزير افتاده و در زير آن خود را ببالهايشان پيچيده اند (در علم و معرفت خود فرو رفته اند تا بحدى كه ميتواند در عوالم ب

ى پايان معارف خدائى سير كنند، مانند طائرى كه بتوسط دو بال خويش تا اندازه اى كه ميتواند در هوا پرواز ميكند) ميان آن فرشتگان و كسانيكه فروترند از ايشان حجابهاى عزت و پرده ههاى قدرت زده شده (كه كسى بپشت آن پرده ها راه علمى ندارد مگر انبياء و اوصياء ايشان و خواص از بندگان خدايتعالى و معرفت و خداشناسى آن فرشتگان بطورى است كه) پروردگارشان را در وهم و خيال بصورتى در نياروند، و نه اوصاف خلائق را بر او جارى سازند، و نه او را بمكانهايى محدود كنند، و بنظاير و امثال بجانبش اشاره نميكنند (زيرا فرشتگان شناسايند و دانا، پس كسيكه پروردگارش را بصورتى درآورد و اوصاف خلايق را بر او جارى سازد و او را بحدى محدود كند و بجانبش اشاره نمايد نادان است، چنانكه پيش از اين در باب معرفت و خداشناسى بيان شد).

قسمتى ازاين خطبه در كيفيت خلق آدم عليه السلام: پس (از آنكه خداوند متعال آسمان و زمين و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد) از جاى سنگلاخ و جاى هموار زمين و جايى كه مستعد براى كشت و زرع بود و جاى شوره زار، پاره خاكى را فراهم آورد، آب بر آن ريخت تا خالص و پاكيزه شد و آنرا با آب آميخت تا بهم چسبيد، آنگاه از خاك آميخته شده شكلى را كه داراى اطراف و اعضاء و پيوستگى ها و گسستگيها بود بيافريد، آنرا جمودت داد تا از يكديگر جدا نشود، و محكم و نرم قرارداد تا گل خشكيده شد (و آنرا بحال خود بازداشت) براى زمان معينى (كه در آن وقت مقتضى بود روح و حيات به آن داده شود) پس آن گل خشكشده را جان داد، برپا ايستاد در حالتى كه انسانى شد داراى قواى مدركه، كه آنها را در معقولات بكار مياندازد، و فكرهايى كه در كارها تصرف مينمايد، و اعضائى كه خدمتگزار خويش قرار ميدهد و ابزارى (مانند دست و پا) كه در كارهايش بحركت مياورد، و داراى معرفتى كه ميان حق و باطل و چشيدنيها و بوييدنيها و رنگها و جنسها را تمييز ميدهد، و (نيز آن گل خشكشده انسانى شد كه) خلقت و طينت او برنگهاى گوناگون آميخته گرديد (هر جزئى از اجزائش بر طبق حكمت داراى رنگى شد م

انند سفيدى استخوان و سرخى خون و سياهى مو) و داراى چيزهاى نظير يكديگر (مانند استخوان و دندان) و حالاتى ضد يكديگر و خلطهائيكه از هم جدا ميباشد (و آن اخلاط عبارتست) از گرمى (صفراء) و سردى (بلغم) و ترى (خون) و خشكى (سوداء) و (اما حالات ضد يكديگر عبارتند از) اندوه و خوشحالى (و خواب و بيدارى و سيرى و گرسنگى و مانند آنها)

/ 441