ه) پيروى نمايد و باب كورى و گمراهى را نشناخته تا از آن دورى گزيند، پس او مرده اى است در ميان زنده ها (زيرا مقصود از حيات، بدست آوردن فضائلى است كه موجب سعادت گردد و چون جاهل، از آن فضائل بى بهره است به مرده ماند، بلكه در حقيقت مرده او است) پس (از آنكه راه حق و باطل را دانستيد و اشخاصى را كه خداوند دوست يا دشمن مى دارد شناختيد) كجا مى رويد (و در كدام راه سير مى كنيد كه سزاوارتر باشد) و چگونه شما را (از راه هدايت و رستگارى) برميگردانند (يا در چه وقت و از كجا شما را از راه راست منصرف نمايند) و حال آنكه پرچمها(ى حق) برپا است و نشانه ها(ى راستى) آشكار و هويدا و منار (هدايت و رستگارى) نصب شده است، پس كجا شما را حيران و سرگردان كرده اند؟ بلكه چگونه حيران و سرگردان هستيد (كه صراط مستقيم در راه راست را نمى بينيد) و حال آنكه عترت پيغمبر شما (ائمه اطهار) در ميان شما است؟ و آنها پيشوايانى هستند كه (مردم را) براه حق مى كشند (چنانكه شخص مهار شتر را بدست گرفته براه مى برد) و نشانه هاى دين و زبانهاى راستگو مى باشند (گفتارشان راست و درست است كه احتمال خلاف در آن داده نميشود و آنچه به پيغمبر اكرم وحى شده براى مردم ترجمه و تفسي
ر نموده آنانرا به حقائق آشنا مينمايند) پس آنها را به نيكوترين منزلهاى قرآن فرود آوريد (محبت و دوستى آنان را در دلهاى خود جاى دهيد، زيرا دل در ميان منزلهاى قرآن كه عبارت است از منزل در مقام تصور و منزل در زبان بوسيله خواندن و منزل در كتب بهترين منزل است) و (چون ايشان سرچشمه علوم و معارف هستند) بسوى آنان بشتابيد (و از علم و دانششان بهره مند گرديد) مانند ورود و شتاب شترهاى بسيار تشنه (بر سر آب). مردم اين روايت را از خاتم النبيين صلى الله عليه و آله و سلم فرا گيريد (در مدح و بزرگوارى عترت خود فرموده: در ظاهر) مرده است آنكه از ما مى ميرد و حال آنكه نمرده (بعد از مرگ كه براى همه خلائق حتى براى پيغمبر و عترت او حتمى است با بدن مثالى، بلكه با بدن اصلى هم در اين عالم زنده اند و مانند زمان حيات مى بيند و مى شنود و سخن مى گويد) و (بر طبق عقيده نادرست نادانان) پوشيده شده است آنكه از ما پوسيده مى شود و حال آنكه پوسيده نشده (بدنش باقى و برقرار است. شراح در توجيه و تاويل اين حديث شريف انه يموت من مات منا و ليس بميت، و يبلى من بلى منا و ليس ببال كه حضرت از پيغمبر اكرم نقل فرموده و از جمله احاديث مشكله متشابه است بر حسب مذا
ق و سليقه علمى خود هر يك سخنى گفته و بر آن ادله اى اقامه نموده اند، ليكن جامعتر و درستترين سخنان را كه روى دو پايه برهان عقل و نقل استوار است ما در بالا بيان كرديم و پس از مراجعه بكتب علميه و مطالعه در اقوال علماى اعلام و جمع بين اخبار مختلفه ظاهر و هويدا مى گردد، بنابراين سزاوار نيست كسى از روى بى دانشى آنچه كه گفته شد انكار نمايد، و در اين باب حضرت فرموده:) پس نگوئيد (درباره عترت پيغمبر اكرم) آنچه را كه نميشناسيد (به آن دانا نيستيد) زيرا بيشتر حق در آن است كه شما انكار مى نمائيد، و (هنگاميكه عذاب الهى به شما رسيد) معذور داريد كسى را كه شما را بر او حجت و دليلى نيست، و او منم (پس عذرى نداريد و در آن موقع نميتوانيد بگوييد پروردگارا، آيا ما را به آنچه كه ندانسته و نفهميده ايم مواخذه و بازخواست مى نمائى، زيرا من آنچه كه براى رستگارى شما بكار آيد بيان نموده در ارشاد و راهنمائى كوتاهى نكردم، ليكن شما از سخنانم پيروى ننموديد) آيا در ميان شما بر طبق بار گرانبهاى بزرگ (قرآن كريم) رفتار نكردم؟ (قرآن را به شما نياموختم) و آيا در ميان شما بار گرانبهاى كوچك (عترت پيغمبر اكرم حسن و حسين) را نگذاشتم (كه هادى و راهنماى شما باشند و اينكه حضرت قرآن را ثقل اكبر و عترت را ثقل اصغر فرموده براى آن است كه قرآن سند رسالت و ولايت و آسايش دين و شريعت است، پس اگر قرآن نبود رسالت و ولايت و دين و ايمان ثابت نشده بود، و ديگر آنكه از حديث شريف نبوى كه بر صحت و درستى مضمون آن عامه و خاصه متفقند متابعت نموده و آن حديث بنابر آنچه ابوسعيد خدرى روايت كرده اين است: