ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید علی نقی فیض الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


و بنده ديگرى (را كه خداوند دشمن دارد كسى كه) خود را عالم و دانشمند ناميده در صورتى كه نادان است، پس از نادانان نادانيها و از گمراهان گمراهيها فرا گرفته (در گفتار و كردارش از آنها پيروى نموده) و دامهائى از ريسمانهاى فريب و گفتار دروغ براى مردم گسترده (آنها را به گفتار و كردار نادرست خود فريب مى دهد تا مجذوب او گردند، چنانكه صياد صيد را فريب مى دهد تا در دام افتد) كتاب (قرآن كريم) را بر انديشه هاى خود حمل نموده (تفسير كرده) و (كسيكه قرآن را براى خود تفسير نمايد) حق را طبق خواهشهاى خويش قرار داده، مردم را از خطرهاى بزرگ ايمن مى گرداند، و گناهان بزرگ را (در نظر آنان) آسان مى نمايد (و به رياء و خودنمايى) مى گويد از شبهات (هر حكمى كه مشكوك و مشتبه است) خوددارى ميكنم و حال آنكه در آنها افتاده است (حكم مى كند و چون به احكام شرع و موارد آن نادان است هر حكم مشتبه در نظر او درست مى آيد) و مى گويد از بدعتها (احكام برخلاف قوانين شرع) كناره مى گيرم و حال آنكه در ميان آنها خوابيده است (هر حكم كه مى كند بدعت است) پس صورت (او) صورت آدمى و دل (او) دل حيوان است، باب هدايت و راه راست را نميشناسد تا (در آن قدم نهاد

ه) پيروى نمايد و باب كورى و گمراهى را نشناخته تا از آن دورى گزيند، پس او مرده اى است در ميان زنده ها (زيرا مقصود از حيات، بدست آوردن فضائلى است كه موجب سعادت گردد و چون جاهل، از آن فضائل بى بهره است به مرده ماند، بلكه در حقيقت مرده او است) پس (از آنكه راه حق و باطل را دانستيد و اشخاصى را كه خداوند دوست يا دشمن مى دارد شناختيد) كجا مى رويد (و در كدام راه سير مى كنيد كه سزاوارتر باشد) و چگونه شما را (از راه هدايت و رستگارى) برميگردانند (يا در چه وقت و از كجا شما را از راه راست منصرف نمايند) و حال آنكه پرچمها(ى حق) برپا است و نشانه ها(ى راستى) آشكار و هويدا و منار (هدايت و رستگارى) نصب شده است، پس كجا شما را حيران و سرگردان كرده اند؟ بلكه چگونه حيران و سرگردان هستيد (كه صراط مستقيم در راه راست را نمى بينيد) و حال آنكه عترت پيغمبر شما (ائمه اطهار) در ميان شما است؟ و آنها پيشوايانى هستند كه (مردم را) براه حق مى كشند (چنانكه شخص مهار شتر را بدست گرفته براه مى برد) و نشانه هاى دين و زبانهاى راستگو مى باشند (گفتارشان راست و درست است كه احتمال خلاف در آن داده نميشود و آنچه به پيغمبر اكرم وحى شده براى مردم ترجمه و تفسي

ر نموده آنانرا به حقائق آشنا مينمايند) پس آنها را به نيكوترين منزلهاى قرآن فرود آوريد (محبت و دوستى آنان را در دلهاى خود جاى دهيد، زيرا دل در ميان منزلهاى قرآن كه عبارت است از منزل در مقام تصور و منزل در زبان بوسيله خواندن و منزل در كتب بهترين منزل است) و (چون ايشان سرچشمه علوم و معارف هستند) بسوى آنان بشتابيد (و از علم و دانششان بهره مند گرديد) مانند ورود و شتاب شترهاى بسيار تشنه (بر سر آب). مردم اين روايت را از خاتم النبيين صلى الله عليه و آله و سلم فرا گيريد (در مدح و بزرگوارى عترت خود فرموده: در ظاهر) مرده است آنكه از ما مى ميرد و حال آنكه نمرده (بعد از مرگ كه براى همه خلائق حتى براى پيغمبر و عترت او حتمى است با بدن مثالى، بلكه با بدن اصلى هم در اين عالم زنده اند و مانند زمان حيات مى بيند و مى شنود و سخن مى گويد) و (بر طبق عقيده نادرست نادانان) پوشيده شده است آنكه از ما پوسيده مى شود و حال آنكه پوسيده نشده (بدنش باقى و برقرار است. شراح در توجيه و تاويل اين حديث شريف انه يموت من مات منا و ليس بميت، و يبلى من بلى منا و ليس ببال كه حضرت از پيغمبر اكرم نقل فرموده و از جمله احاديث مشكله متشابه است بر حسب مذا

ق و سليقه علمى خود هر يك سخنى گفته و بر آن ادله اى اقامه نموده اند، ليكن جامعتر و درستترين سخنان را كه روى دو پايه برهان عقل و نقل استوار است ما در بالا بيان كرديم و پس از مراجعه بكتب علميه و مطالعه در اقوال علماى اعلام و جمع بين اخبار مختلفه ظاهر و هويدا مى گردد، بنابراين سزاوار نيست كسى از روى بى دانشى آنچه كه گفته شد انكار نمايد، و در اين باب حضرت فرموده:) پس نگوئيد (درباره عترت پيغمبر اكرم) آنچه را كه نميشناسيد (به آن دانا نيستيد) زيرا بيشتر حق در آن است كه شما انكار مى نمائيد، و (هنگاميكه عذاب الهى به شما رسيد) معذور داريد كسى را كه شما را بر او حجت و دليلى نيست، و او منم (پس عذرى نداريد و در آن موقع نميتوانيد بگوييد پروردگارا، آيا ما را به آنچه كه ندانسته و نفهميده ايم مواخذه و بازخواست مى نمائى، زيرا من آنچه كه براى رستگارى شما بكار آيد بيان نموده در ارشاد و راهنمائى كوتاهى نكردم، ليكن شما از سخنانم پيروى ننموديد) آيا در ميان شما بر طبق بار گرانبهاى بزرگ (قرآن كريم) رفتار نكردم؟ (قرآن را به شما نياموختم) و آيا در ميان شما بار گرانبهاى كوچك (عترت پيغمبر اكرم حسن و حسين) را نگذاشتم (كه هادى و راهنماى شما

باشند و اينكه حضرت قرآن را ثقل اكبر و عترت را ثقل اصغر فرموده براى آن است كه قرآن سند رسالت و ولايت و آسايش دين و شريعت است، پس اگر قرآن نبود رسالت و ولايت و دين و ايمان ثابت نشده بود، و ديگر آنكه از حديث شريف نبوى كه بر صحت و درستى مضمون آن عامه و خاصه متفقند متابعت نموده و آن حديث بنابر آنچه ابوسعيد خدرى روايت كرده اين است:

/ 441