رد قبول است و بسيار آن شايسته و پسنديده و تحميلى هم نشد (مانند س 73 ى 20( فاقروا ما تيسر من القران يعنى آنچه را ميسر است از قرآن بخوانيد پس كم خواندن آنرا مورد قبول قرار داده است و بسيار خواندنش را باختيار واگذارده كه اگر كسى آنرا ترك كرد چيزى بر او نيست).
قسمتى از اين خطبه در بيان حج است: (و اشاره ببعضى اسرار بناى كعبه و اعمال حج گزاران و اينكه زيارت آن براى كسيكه متمكن به رفتن آنجا باشد واجب است) خداوند متعال حج بيت الحرام (حج خانه اى كه بر واردين به آنجا از چيزها حرام شده) را بر شما واجب گردانيد، و آنرا قبله مردم قرار داد، حج گزاران در آنجا وارد ميشوند مانند ورود چهارپايان (ازدحام ايشان در آن خانه براى درك ثواب مانند ازدحام چهارپايان تشنه است بر سر آب) و اشتياق دارند آمدن به آنجا را مانند اشتياق كبوتران (به آشيانه خود) خداوند سبحان آنخانه را براى فروتنى مردم در مقابل عظمت و بزرگيش و براى تصديق آنان بعزت و سلطنتش علامت و نشانه قرار داد و برگزيد از بندگان خود شنوندگانى را كه اجابت كردند دعوت او را (براى رفتن به آنجا، چنانكه در قرآن كريم س 22 ى 27 ميفرمايد: و اذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا و على كل ضامر ياتين من كل فج عميق يعنى اى ابراهيم در ميان مردم فرياد كن و ايشانرا به حج كردن دعوت نما، بخانه اى كه تو بناء كرده اى مردمان پياده و سواره از هر راه دورى مى آيند و اگر چه مركب ايشان شتر ضعيف و لاغر باشد) و فرمان او را تصديق كرده انجام دادند و در جا ى پيغمبران ايستاده خود را بملائكه كه عرش خدايتعالى را طواف ميكنند تشبيه نمودند، سود بسيارى در بازرگانى بندگى و پرستش حقتعالى (بوسيله سرمايه ايمانى) بدست مى آورند، و ميشتابند و از هم پيشى ميگيرند (براى رسيدن) نزد وعده گاه آمرزش او، خداوند سبحان آن خانه را علامت و نشانه اسلام و پناهگاه پناهندگان قرار داد و حج آنرا واجب كرد و احترامش را لازم دانست و رفتن به آنجا را امر كرد، پس (در قرآن كريم س 3 ى 97( فرمود: حج بيت الحرام حق خدايتعالى است بر مردم (و اداى آن حق واجب است) بر كسيكه رفتن آنجا را توانايى داشته باشد و هر كه كافر شود(در صورت استطاعت امر الهى را انجام ندهد) بخدايتعالى زيانى وارد نياورده چون خداوند بى نياز است از همه جهانيان (به ايمان و عبادت بندگان حاجت ندارد، پس زيانرا كسى برد كه نافرمانى كند).