عاشق جز به معشوق و محب جز به محبوب فكر نمىكند ، جان و مال عنايت خداست و بايد خرج خدا شود .در صورتى كه مال در راه دوست مصرف شود ، براى انسان سودمند است ورنه در برزخ و قيامت جز بار سنگين و عذاب مهلك چيز ديگرى براى انسان نيست .اهل حال و اهل خدا جز خدا نمىشناسند و سراپايى جز دلبر نمىدانند ، آنان هرچه مىخواهند براى او مىخواهند و هرچه انجام مىدهند براى او انجام مىدهند .عمر و وقت و زمان را فقط براى او مىخواهند ، فدا كردن مال و جان در راه او براى آنان سهل است . عشق براى آنان چيزى جز خدا باقى نگذاشته ، آنچه مربوط به محبوب آنان نيست از آن روى گردانند و هرچه در ارتباط با محبوب آنان است ، به جان و دل به طرف آن مىدوند .به قول يكى از شعراى معاصر :
به جان دوست كه گر عالم و هر آنچه در اوست نهاده پا به ره پيشگاه عشق كسى تفاوتى نكند خواه درد ، خواه دوا وجود دلبر و من حكم جان و تن دارد به روى دوست گر افتد نگاه عاشق مست چه غم كه دود غم عشق را دوايى نيست تو دوست باش چه پروا زيك جهان دشمن تو يار باش چه انديشه از ملامت گوست دهند من ندهم نقد دولت غم دوست كه پشت پا زده بر روزگار و آنچه در اوست ز دوست هرچه رسد در مذاق جان نيكوست تمام قدرت من در كف اراده اوست عجيب نيست نگنجد گر از شعف در پوست كه دردمند تو را درد بىدوا داروست تو يار باش چه انديشه از ملامت گوست تو يار باش چه انديشه از ملامت گوست