عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • چون قدم در بارگاه شه نهاد روزگار ذلت و پستى خويش روزهاى گرم و آن هيزم‏كشى پادشاهى از پس هيزم‏كشى زين تفكّر روزنى بر دل گشاد فكرت آمد قفل دل‏ها را كليد فكرت آمد همچو باران بهار زين سبب گفت آن رسول سرفراز بلكه باشد بهتر از هفتاد سال اين سخن مهمل ندانى اى همال

  • آمدش از روزگار خويش ياد بينوايى و تهيدستى خويش شام‏هاى سرد و آن بى‏آتشى از پس آن ناخوشى‏ها اين خوشى نورى از آن روزنش بر دل فتاد در گشايد چون كليد آمد پديد ساحت دل‏ها بود چون كشت‏زار فكر يك ساعت بِهْ از سالى نماز اين سخن مهمل ندانى اى همال اين سخن مهمل ندانى اى همال

آرى ، جوان بر اساس آيات الهى به فكر فرو رفت . انديشه در امور درون انسان ايجاد قدرتى مى‏كند كه آدمى با آن قدرت مى‏تواند از صفحه خاك به عالم پاك پرواز كند . انديشه در امور ، انسان را از ذلّت به عزّت ، از پستى به بلندى ، از مذلّت به رفعت ، از جهنّم به بهشت مى‏برد .

انديشه در امور ، عالى‏ترين حال الهى است كه به انسان دست مى‏دهد و بهترين كمك براى انسان جهت رهايى از هلاكت و حركت به سوى سعادت است .

آرى ، فكر كرد كه من همان خاركنم كه بر اثر عبادت و طاعت ريايى به اين مقام رسيدم ، آه بر من ، حسرت و اندوه بر من ، اگر به عبادت حقيقى و طاعت خالص اقدام مى‏كردم چه مى‏شدم ؟ ! !

  • پس دل بيهوش او آمد به هوش كانچه مى‏بينى زعزّ و مال و جاه قيمت كالاى روى اندود توست هيچ كارى نزد ما بى‏اجر نيست گرچه كالاى تو بس نابود بود خويشتن را وانمودى آن ما گر نه از ما بودى اما اى فتى پيش مردم خويش را خواندى زما

  • گفت در گوش دلش آنگه سروش وصل معشوق و نياز پادشاه اجرت سعى غرض آلود توست هيچ صبحى نه كه او را فجر نيست ليك نزد ما كجا مردود بود آن ما كى رفته بى‏احسان ما پيش مردم خويش را خواندى زما پيش مردم خويش را خواندى زما

/ 380