عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



آن گاه فرمود : به زمين عرفات وقوف كردى و خود را آماده پذيرفتن رحمت الهى نمودى و وادى نمره را شناختى و حضرت دوست را در نزد علائم و نشانه‏ها خواندى ؟گفت : آرى ، اين برنامه‏ها را انجام دادم .

فرمود : آيا موقف عرفات كه مقام عرفان و شناسايى است دانستى كه خداى عزيز چه برنامه‏هاى فوق العاده‏اى از علوم و معارف را براى رشد و تكامل انسان قرار داده و بيدار بودى كه يار بر تمام اسرار تو آگاه است و فرداست كه نامه اعمال و پرونده كردارت را به دستت خواهد داد ؟ گفت : نه .

فرمود : چون كنار جبل رحمت رفتى ، به نظر آوردى كه خداى مهربان هر مرد و زن با ايمان را مورد لطف قرار مى‏دهد و مشمول عنايت خود مى‏كند و همه مردم مؤمن را دوست دارد ؟ گفت : نه .

فرمود : وقتى وارد وادى نمره شدى به اين مسئله توجه داشتى تا خود بنده حق نباشى ديگرى را به بندگى او مخوان و تا خود از گناه باز نايستى ديگرى را نهى مكن ؟

گفت : نه .

پرسيد : به هنگامى كه نزد نشانه‏ها و علائم ، توقف كردى ، هيچ در نظر آوردى كه خالق عالم و نگهبان آفرينش ، آسمان و زمين و ملائكه مأمور برنامه‏هاى هستى را مراقب برنامه‏هاى تو قرار داده ؟ گفت : نه .

فرمود : در حقيقت به عرفات وقوف نكرده و به جبل رحمت برنيامده و وادى نمره را نشناخته و خداى مهربان را نخوانده‏اى ! !

سپس فرمود : آيا در وادى مزدلفه وارد شدى و سنگ ريزه‏هاى جمره را از آنجا برداشتى و به سرزمين مشعر درآمدى ؟ گفت : آرى .

فرمود : در آنجا نماز خواندى و متوجه بودى كه آن شب ، ليله عيد است و نماز مخصوص به آن شب كليد حل هر مشكلى است ؟ گفت : نه .

فرمود : زمانى كه بين دو شانه راه مى‏رفتى و از منحرف شدنت به جانب راست و چپ نگران بودى و سعى داشتى مستقيم حركت كنى ، در نظر داشتى كه از راه حق انحراف حاصل نكرده و از دل و دست و زبانت خطايى سر نزند ؟ گفت : نه .

فرمود : وقتى در وادى مزدلفه قدم مى‏زدى و سنگ‏ريزه‏هاى جمره را جمع مى‏كردى توجه داشتى كه خود را از هر گناه و پليدى بركنار داشته و در تمام برنامه‏هاى حق ثابت و استوار بمانى ؟ گفت : نه .

فرمود : وقتى وارد مشعر شدى آيا درونت را به شعار اهل تقوى بيدار كردى ؟ گفت : نه .

فرمود : پس در واقع به نشانه‏هاى حرم مرور نكرده و در آن بقاع متبركه نماز بجاى نياورده و از آن سرزمين مقدس سنگ‏ريزه برنچيده و به مشعر گذر نكرده‏اى .

سپس فرمود : به زمين منى رفتى و رمى جمرات كردى و سر خود را تراشيدى و قربانى نمودى و در مسجد خيف نماز خواندى و براى بقيه اعمال به مكه بازگشتى ؟ گفت :

آرى .

فرمود : چون به منى رسيدى و رمى جمرات كردى ، به نظر آوردى كه به هدف خود رسيده و هر خواسته صحيحى داشتى خدايت اجابت فرمود ؟ گفت : نه .

فرمود : وقتى رمى جمره مى‏كردى ، در نيت داشتى كه دشمن ديرين خود ابليس و سپاهش را از خود مى‏رانى ؟ گفت : نه .

/ 380