عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



اين گونه استنباط كرده‏ام كه تو را فضاى اين مدرسه پسند افتاده ، در همين جا حجره گرفته به تحصيل علوم الهى مشغول باش !

جهانگير خان مى‏گويد : از همت نَفَس آن ژنده پوش و يمن راهنماييش بدين مقام رسيدم .

جهانگير خان در تحصيل علوم الهى به مقامات ارجمندى رسيد ، شاگردان زيادى از محضر پر فيضش به درجات عالى فقهى و اخلاقى و عملى رسيدند .

يكى از شاگردان او مرحوم آيت اللّه العظمى حاج آقا حسين بروجردى طباطبايى است كه پس از مرحوم آيت اللّه حايرى به تقويت حوزه پر بركت قم برخاست و از تأثير نفس گرم او حوزه هفتصد نفرى قم داراى ده هزار محصّل در رشته‏هاى گوناگون علوم اسلامى شد .

حوزه قم پس از آن ، صداى اسلام را به گوش جهانيان رساند و چشم‏هاى اهل دل را از اطراف و اكناف جهان بدين ناحيه دوخت .

در اين حوزه دانشمندان بزرگى در علوم فقه ، اصول ، ادب ، كلام ، تفسير ، تاريخ ، خطابه و نويسندگى تربيت شدند .

مرحوم فسايى درباره جهانگيرخان مى‏گويد :

با اين كه در مراتب علميه سرآمد ارباب عمائم است ، از لباس بزرگان ايلات از سر تا پا بيرون نرفت ، او مانند افراد ايل كلاه و زلف دارد .

حاج شيخ عيسى بن فتح اللّه شاگرد خان مى‏گويد : سركار خان ، موى بلند مى‏داشتى و به حنا خضاب مى‏فرمودى .

جناب خان به حاج شيخ عيسى فرموده بود : زمينى دارم به قشقايى و از مال الاجاره آن چهل تومان است به يك سال ، زندگى خويش را تأمين مى‏كنم .

استاد جلال الدين همايى كه به يك واسطه ، شاگرد آن مرحوم بود درباره خان مى‏گفته :

جهانگيرخان در اثر شخصيت بارز علمى و تسلّم مقام قدس و تقوا و نزاهت اخلاقى و حسن تدبير حكيمانه كه همه در وجود او مجتمع بود ، تحصيل فلسفه را كه مابين علما و طلاب قديم سخت موهون و با كفر و الحاد مقرون بود از آن بدنامى به كلّى نجات داد و آن را در سرپوش درس فقه و اخلاق ، چندان رايج و مطلوب ساخت كه نه فقط دانستن و خواندن آن موجب ضلالت و تهمت نبود ، بلكه مايه افتخار و مباهات مى‏شد .

وى معمولاً يكى دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچى سه درس پشت سر هم مى‏گفت كه درس اولش شرح لمعه و بعد از آن شرح منظومه و سپس درس اخلاق بود و بدين ترتيب فلسفه را در حشو فقه و اخلاق به خورد طلاب مى‏داد .

جابرى گويد :

اگر شارب مسكرى يا فاعل منكرى را شبانه گرفته به مدرسه آورده براى اجراى حد ، آن مرحوم مى‏فرمود : حبسش كنند تا به هوش آيد . بعد خود آن جناب نيمه شب رفته او را رها و از مدرسه بيرونش برده و با اندرز حكيمانه به راه راستش مى‏آورد .

وحيد گويد : من از جهانگيرخان با اين كه چندين سال در محضر درسش حاضر بودم ، هيچگاه دعوى شعر و شاعرى نشنيدم و پس از رحلت وى از شاعرى و شعر وى به وسيله شيخ محمد حكيم كه به وى محرم‏ترين اشخاص بود آگاه شدم كه اين اشعار از اوست :

/ 380