عرفان اسلامی جلد 13
لطفا منتظر باشید ...
هر سال در عشر آخر صفر سه شب روضه خوانى مىكردند و يك نفر روضهخوان كريه الصوتى كه در سبزوار بود و كمتر او را دعوت مىكردند دعوت مىنمودند و شبى پنج قران به روضه خوان مىدادند و نان و آبگوشت به فقرايى كه شل و كور و عاجز بودند مىخورانيدند و نفرى يك قران به آنها مبذول مىداشتند و خمس و زكات مال خود را هر سال به دست خود به سادات و ارباب استحقاق مىرسانيدند و در اين موقع جنس خود را وزن مىكردند و نقد خود را مىشمردند .همه بزرگان دين بالاتفاق ، آن بزرگوار را به اتصاف به ورع حقيقى و ترفع از دنيا و دنياوى وصف كردهاند و فى الحقيقة هم سخن به راست گفتهاند .بدين گفته از كيوان قزوينى بنگريد :اولاً مىگويم : هيچ كس اسباب قطبيت را مانند حاج ملاّ هادى نداشت ، از علم و حكمت و زهد بىپايان ، او از راه علم دخلى ننموده و معاشش منحصر به اجاره ملك موروثىاش بود .و امتيازهاى تاريخى او آن بود كه با توفر و تسهل اسباب رياست ، ترك هرگونه رياستى نمود ، حتى پيش نمازى نكرد و به مهمانى نرفت و با رؤساى بلدش هم بزم نشد تا از آنها پيش افتد و در صدرنشينى و سفره چينى و مجموعه غذا گذاردن و برداشتن و غليان و دعا كردن روضه خوان و دست بوسيدن عوام رعونتى ظاهر سازد .يك زندگى ساده بىآلايش بىخودنمايى نمود كه امتياز براى خود قائل نشد و هيچ استفاده از توجهات كامله مردم به خودش ننمود و ثروتى نيندوخت و اولادش را متجّملاً بار نياورد و آنها را عادت به رعيتى نداد . آن جناب داراى كراماتى بود كه آن كرامات معلول مبارزههاى جانانه او با هواى نفس و رياضات و عبادات آن بزرگوار بود .آخوند همدانى كه از مشايخ اجازه اين افتاده مسكين است ، براى اين فقير نقل كرد ، زمانى كه نزد آيت اللّه حاج شيخ عبدالنبى نورى تلمذ داشتم فرمودند ، در ايام جوانى كه در مدرسه مروى درس مىخواندم علاقه عجيبى به علم كيميا پيدا كردم ، در پستوى حجره كتب مربوطه را گرد آورده و سرگرم مطالعه در آن دانش بودم ، پس از چندى قافلهاى از نور مازندران براى رفتن به مشهد به تهران آمد ، از اهل قافله خواهش كردم مرا هم با خود ببرند ، اهل قافله پذيرفتند ، در مسير راه خرجى خود را برآورد كردم ديدم چند قران كم خواهم آورد . چون به سبزوار رسيديم اطراق كرديم ، چند نفر از اهل قافله در شهر سبزوار مصمم به ديدن حاجى شدند ، من هم همراه آنان رفتم ، به وقت خداحافظى حاجى مرا نگاه داشت ، كمبود خرجى مرا مرحمت كرده سپس فرمود : از آنچه مىخوانى دست بردار كه بهترين كيميا دانش امام صادق عليهالسلاماست!!حكيم متأله آقا سيد كاظم عصار مىگويد :از كسانى كه درك محضر حاجى كرده بودند و ما محضر آنان را دريافتيم و اگر تعيين نمىداشتى نقل نمىكردمى كه روزى فقيرى به حضرت آن بزرگوار شد و خواستار مقدارى سركه گرديد و حاجى با آن كه سخن كوتاه مىگفت به بلندى فرمود كه نداريم و فقير گفت :